انجمن مفاخر فرهنگی شهرستان تویسرکان

مطالب

نقد و بررسي  ديوان‌هاي چاپي ميررضي آرتيماني - تویسرکان

نقد و بررسي  ديوان‌هاي چاپي ميررضي آرتيماني - تویسرکان


 

چكيده

محمود صلواتي

نقد و بررسي  ديوان‌هاي چاپي ميررضي آرتيماني

   اين پژوهش كوشيده است با بررسي پنچ ديوان چاپي ميررضي (ديوان‌هاي محمد علي امامي، احمد كرمي، عبدالملكي، علي الوندي، سيدوحيد سمناني) حسن و عيب هر يك را گفته و منقح‌ترين ديوان را معرفي كند.

 

 

واژگان كليدي: شعر، ديوان ميررضي آرتيماني، تويسركان

 

 

 

 

 

 

 

مقدمه

   ديوان ميررضي آرتيماني شاعر تويسركاني دوره‌ي صفويه و صاحب ساقي نامه‌ي سوزناك و مشهور،‌ تاكنون از سوي چند نفر به صورت ديوان كامل (با اضافات و تعليقات) يا به شكل منتخب و گزيده به چاپ رسيده است.

   برخي از اين ديوان‌ها با خط نسخ و برخي با خط زيباي نستعليق چاپ شده اند.

   علت قلمي كردن اين مقاله نقد و بررسي و معرفي همه‌ي اين آثار است. آثاري كه حاصل تلاش‌هاي توان فرسا و كوشش‌هاي فراوان است و نتيجه‌ي دو دغدغه مي تواند باشد، يكي اداي دين به زادگاه و ديگري پاسداشت مقام ادب و عرفان اين سرزمين.

   نقد و بررسي هر اثر چنان كه امروز در بين ادب دانان رايج است، لحاظ كردن باريك بيني‌ها و تلاش هاي مؤلف از سويي و بيان كاستي ها و فرو گذاشت هاي پديدآورنده از سوي ديگر است، نقد ادبي به معناي علمي آن به خوشايند مؤلف كاري ندارد بلكه بر پيراستن و آراستن اثر كمر همت بسته است . بنابراين ضمن ارج گزاري به صاحبان همه‌ي آثار و آرزوي اجر مأجور و سعي مشكور براي همه، اميد است از راست نرجند تا اين وجيزه براي پژوهشگران كه در آينده دست به تصحيح ديوان خواهند برد كور سويي در تاريكي باشد.

    يادآوري اين نكته لازم است كه مصحح انتقادي بايد آراسته به دانش‌هاي ادبي(سبك شناسي، علوم بلاغي، دستور تاريخي و...) ،‌تاريخ و جغرافياي عصر شاعر و تخصص و تجربه در مورد اثر باشد،‌تا با مقابله ي نسخه ها با نسخه‌ي اساس ديواني منقح فراهم آرد.

   اين مقاله با بررسي ديوان هاي چاپ شده ميررضي بر آن است كه آيا اين مهم محقق شده؟ يا نه، اگر به حاصل آمده است كه دغدغه رفع شده و بعد از اين به تصحيح انتقادي نيازي نيست و اگر نه، باز هم تلاش و همت پژوهشگران را مي طلبد تا اين مهم محقق شود و مانع اتلاف وقت و سرمايه گردد.

 در اين بررسي ديوان ها براساس سال چاپ نقد و ارزيابي شده اند و رويكرد به كار رفته ، رويكرد «التقاطي»1مي باشد.

نقد و بررسي ديوان ها

1- ديوان رضي الدين آرتيماني، به كوشش محمد علي امامي، از انتشارات كتابفروشي خيام كه در فروردين يك هزار و سيصد و چهل و شش در چاپخانه پيروز تهران به انجام رسيده است.

   اين ديوان كه مصحح آن داراي فضل تقدم است مشتمل بر ساقي نامه، سوگند نامه، غزليات‌، قطعات، رباعيات ، مقطعات و مفردات است. اين اثر با تشويق ها و مقابله هاي بيژن ترقي به چاپ رسيده و برآمده از يك نسخه‌ي خطي كامل، يك نسخه‌ي خطي ناقص و ابياتي از كتاب‌هاي ديگر و جنگ‌هاي اشاره شده است.

   الفباي تصحيح تقريباً درست است هر چند نسخه ها نقد نشده‌اند و كوششي براي به دست آوردن نسخه هاي متعدد به عمل نيامده است، اما از آنجا كه مصحح  با كمال فروتني كار خود را «اولين گام براي شناسانيدن شاعر» مي داند تلاش ايشان ارزشمند است و به حق به اين مقصود هم رسيده است.  

    مقدمه‌اي (ص2تا 7) در مورد «شخصيت عرفاني و مقام ادبي رضي» آورده‌اند كه شامل: عرفان و فلسفه، شيوه ي شعر رضي و تعداد اشعار رضي (از قول صاحبان تذكره اشعار رضي را بين 1000 تا 1500 بيت تخمين زده اند. )

   از صفحه 8 تا 13 اقوال تذكره نويسان در مورد زندگي رضي است و از صفحه 14 تا 16 نظر ديگران را در مورد خانواده و بازماندگان رضي بدون نقد و بررسي ذكر كرده اند.2

   از صفحه‌ي 18 ساقي نامه با مصراع «الهي به مستان ميخانه‌ات» با ذكر نسخه بدل ها – كه عملي علمي است – و توضيحات آغاز مي شود و تا صفحه ي 31 در مجموع با 157 بيت ادامه مي يابد .

   سوگندنامه از صفحه 32 با مصراع «دگر سينه ام چون خم آمد به جوش» شروع شده و در صفحه 36 با مجموع 97 بيت پايان مي يابد.

   بعد از سوگندنامه 94 غزل در قالب 920 بيت آمده است يعني به طور متوسط هر غزل 9 بيت مي‌باشد.

   بعد از غزليات يك ترجيع بند، پنچ قصيده، يك مثنوي، صد رباعي، بيست قطعه و غزل ناتمام و نه تك بيت آمده است.

   كل ديوان براساس شماره گذاري مصحح 1553 بيت دارد.

   از سال 1346 كه اين ديوان چاپ شده است تا دهه‌ي هفتاد، تنها ديواني كه مورد مراجعه و استناد  پژوهشگران بوده، همين است.

   با وجودي كه مصحح مرحوم ادعاي ادب داني نداشته و از تحصيلات تكميلي دانشگاهي و تخصصي هم برخوردار نبوده است اما به حق با توجه به امكانات آن سال‌ها كاري محققانه و تقريباً روشمند ارائه كرده است، در سال 1365اين ديوان براي بار دوم به چاپ رسيده است.

2- ديوان رضي الدين آرتيماني به كوشش احمد كرمي، چاپ اول منوچهري، بي تا،‌چاپ دوم منوچهري بهار 1374، با شمارگان 3000 نسخه، البته اين تصحيح در سال 1373 هم توسط انتشارات «ما» چاپ خورده است. چاپ سال 1374 تفاوتي با سال قبل ندارد.

   در پيش گفتار، كرمي اشاره مي كند مجموعه اي خطي ابوالقاسم حالت به ايشان داده اند، ‌ديوان رضي هم وجود داشته كه ايشان بعد از مقابله با نسخه چاپي (ظاهراً چاپ امامي) ابياتي را افزون بر نسخه چاپي مي يابند و بعد از مدتي با نسخه‌ي خطي ديگري كه «كريم حامد» آن را نوشته است مقابله مي كنند و ديوان چاپ خويش را فراهم مي آورند. البته براي دريافت صحت و اصالت نسخه ها هم هيچ كوششي نكرده اند.

در مقدمه‌ي اين ديوان در مورد رضي، مطلبي با عنوان «مقام عالي عرفلني ميرزا رضي الدين آرتيماني به قلم احمد نيك طلب(ياور همداني) در 8 صفحه بدون سندآوري درج شده است كه با اغلاط چاپي و سستي محتوا همراه است.

مثلاً: « زمان كودكي او در كنف حمايت پدري عارف و مادري از خاندان عرفاي صفوي[؟]در محل تولد به سر شد»

   مقدمه‌ي دوم كه بيست صفحه مي باشد عيناً  مقدمه‌ي محمد علي امامي است.

   بعد از اين دو مقدمه قصايد آغاز مي شود كه نُه قصيده را شامل مي شود، بعد از قصايد،‌ صد غزل ذكر شده و يك ترجيع بند، ‌بيست و يك قطعه و غزل ناتمام، صد و بيست و پنج رباعي و پانزده بيت مفرد آمده است، سوگندنامه با همان مطلع امامي با 94 بيت و ساقي نامه هم با همان مطلع معروف در 160 بيت ذكر شده است. پايان بخش ديوان فهرست مطالب و مطلع هاي قصايد و غزليات و ... است.

   ديوان چاپ آقاي كرمي كه ظاهراً تاكنون سه بار چاپ شده و در شمارگان فراوان توزيع شده نه تنها گره اي از كار نگشوده حتي لزومي هم براي چاپ نمي يابد زيرا افزوني ابيات نسخه اي، توجيهي براي صحت و اصالت نسخه نمي تواند باشد. ايشان حتي زحمت تلاش و پژوهشي تازه هم در مورد زندگي شاعر را به خود نداده است، ظاهراً مانند بقيه‌ي تصحيح هايشان فقط همت بر چاپ كردن ديوان و روانه‌ي بازار كردن داشته‌اند،‌اين چاپ بعد از 27 سال، نه تنها مزيتي بر چاپ محمدعلي امامي ندارد بلكه چنان كه گذشت كاستي هايي هم دارد. 

 

3 – ديوان رضي الدين آرتيماني

   هم زمان با چاپ ديوان ميررضي احمد كرمي، يكي از خوش نويسان تويسركاني به نام آيت عبدالملكي تويسركاني ديوان رضي را توسط انتشارات فخررازي در سال 1373 با شمارگان دو هزار نسخه با مقدمه و تصحيح اسمعيل شاهروري (بيدار) منتشر كرد. اين ديوان پس از مختصري در مورد «تاريخچه پيدايش صوفي و عارف » رضي الدين آرتيماني را عارف دانسته و با ذكر گفته هاي معصوم عليشاه و زين العابدين شيرواني و ساير تذكره نويسان، در مورد شهر و شعر ميررضي قلم فرسايي كرده است،‌اما به تصحيح ،نسخه بدل ، مقابله و ... اشاره اي ندارد مي توان گفت نسخه اي كوتاه شده از چاپ امامي است كه با خوشنويسي به چاپ رسيده است.

   بار ديگر در سال 1385 همين خوشنويس ديوان كامل امامي را سرمشق قرار داده و با مقدمه‌ي كوتاه و غيرمستند ناشر در شمارگان 3000 نسخه در چاپخانه گيتي توسط انتشارات هنرآفرين با قيد «مقابله متن» كه ظاهراً‌ منظور «مطابقه متن» باشد به چاپ سپرده است، تنها حسن اين چاپ همان ارزش هنري آن است.

4- ديوان رضي الدين آرتيماني به كوشش علي الوندي (سالك تويسركاني)

‌اين چاپ با عنوان فوق و افزودن «به انضمام تقريظ‌ها و سروده‌هاي فرهيختگان تويسركاني و علاقمندان به رضي الدين آرتيماني و تويسركان به روايت تصوير» تقديم خاك پاي حضرت دوست شده و در سال 1387 در شمارگان 5000 نسخه توسط انتشارات نخل دانش به بازار كتاب روانه شده است.

   در ابتدا بين تصاوير و خط نقاشي ها دو صفحه فهرست آمده است كه يكي در مورد اشعار است و ديگري فهرست نام كساني است كه شعر يا مقاله براي مؤلف ارسال كرده‌اند، و حجم كتاب بالغ بر پانصد صفحه مي باشد.

   غير از اواخر كتاب كه تصاوير آثار تاريخي تويسركان است، در بينابين صفحات شعارهاي صوفيانه با خط نستعليق و تابلو نقاشي هايي آمده است كه غالباً‌ در يك اثر علمي جايي ندارد. خط ديوان نستعليق است اما نام خطاط نيامده است.

   مؤلف در« انگيزه نگارش» گفته است علت چاپ اين اثر ناياب شدن ديوان (ظاهراً ديوان امامي) بوده است كه ايشان را برانگيخته كه «كتابي تحت عنوان پژوهشي در ديوان رضي» نه تصحيحي از ديوان تهيه كند تا از «جميع جهات با چاپ هاي كنوني» بهتر باشد. كه اين جملات نشان دهنده ناآگاهي مؤلف از تصحيح و پژوهش است، سه نسخه چاپ شده را مقابله كرده اند «كه مغايرتي ملاحظه نشد» در صورتي كه اگر به مقدمه ديوان كرمي مراجعه مي كردند يا حداقل ابيات را بر‌مي‌شمردند مغايرتي ملاحظه مي شد. كتاب ويراستار هم دارد اما غلط هاي چاپي و نگارشي و ويرايشي هم در آن ديده مي شود در مقدمه‌ي مؤلف عيناً برخي از جملات مقدمه اسمعيل شاهرودي (بيداري) از نسخه عبدالملكي آمده است- اگر نگوييم همه مقدمه – و بدون مأخذ در مقدمه ايشان جا خوش كرده است.

   ساقي نامه را در 146 بيت آورده اند در حالي كه امامي 157 بيت و كرمي 159 بيت ذكر كرده‌اند و علت كم كردن ابيات هم مشخص نيست،‌سوگندنامه را هم از 97 بيت امامي به 83 بيت تقليل داده‌اند ولي در غزليات 6 غزل بر غزليات امامي افزوده اند.

   در مورد اين تأليف بايد گفت هر چند تصحيح و پژوهش و مقابله و ... نيست اما كاري است از روي علاقه به تصوف و عرض همشهري‌گري با رضي كه البته قابل ستايش است.

   بخش دوم ديوان كه شامل مقاله ها و تقريظ هايي از ديگران است اگر با روش علمي تهيه مي‌شد و مقالات مستند شده بودند مي توانست مفيد باشد اما متأسفانه ابراز نظريات و گفته هايي بدون سند و تاريخ، اين گفته ها را زير سؤال برده است. در پايان بايد گفت آوردن اشعاري از شاعران تويسركاني و غيرتويسركاني در مورد ميررضي از نكات مثبت اين كتاب ارزيابي مي شود.

 

5- ديوان اشعار سيد رضي الدين آرتيماني

   بعد از ديوان چاپ امامي، ديواني كه بحثي جدي را مي‌طلبد «ديوان اشعار سيدرضي الدين آرتيماني » است كه در سال 1389 با شمارگان 1100 نسخه با تصحيح و تحقيق «سيدوحيد سمناني» در انتشارات سنايي به چاپ رسيده است . وحيد سمناني بعد از احمد كرمي دومين غيرتويسركاني است كه به تصحيح ديوان ميررضي اقدام كرده است، علت اين امر را آشنايي با رضي از دوران دبيرستان و دانشگاه مي دانند. سمناني به گفته‌ي خودش كوشيده است بدون تعصب همشهري‌گري با رضي برخورد كند و«بي طرفانه» به شرح و قضاوت اشعارش بنشيند.

 هر چند اين تأليف، اولين كار تصحيحي سمناني است اما ادعا دارند كه در پي روش علمي تصحيح بوده اند.

    سمناني در مقدمه، ضمن توضيحي به روز، از شهر تويسركان و آرتيمان مانند بقيه سراغ تذكره‌ها رفته است – ظاهراً غير از اين هم راهي وجود ندارد- اما با اين تفاوت كه با ديدي انتقادي گفته‌هاي صاحبان تذكره را در مورد ميررضي يادآور شده و در اين بررسي متوجه شده اند كه تذكره نويسان معاصر ميررضي، معرفي رضي و اشعار او را به شرح بررسي نكرده و اصطلاحاً «سانسور» كرده اند. در مواجهه با اين سانسور، علت را نمي يابند و اين امر در حد يك نظريه شخصي و سؤال بي‌جواب باقي مي ماند، اما پاسخ اين سوال در گفته هاي شجاع ميرمعيني يافت مي شود به شرط آنكه در آينده  مستند شود و با شواهد تاريخي اثبات شود كه: خاندان صفوي به ميررضي (داماد خويش)‌و پدران او با سوء ظن نگريسته اند و در حقيقت آباء و اجداد رضي تبعيدي آن دربار بوده اند يا به تعبير امروز خاندان ميررضي جزء (اپوزيسيون) حكومت صفوي بوده كه به سر حد ايران و عثماني و تويسركان به اقامت اجباري محكوم شده اند.3

   سمناني در مقدمه در مورد تولد و مرگ ميررضي، چند و چوني كرده و معتقد شده كه ميررضي تا سال 1040(هـ .ق) زنده بوده اند.

  بعد از آن از اساتيد و فرزندان و آرامگاه ميررضي سخني به ميان آورده اند نكته‌ي مهمي كه در اين مقدمه ديده مي شود ذكر نام افرادي است رضي نام كه گاه مصححان را در شناخت اشعار رضي به اشتباه انداخته است.

    در اين مقدمه سمناني يكي از همشهريان دانشگاهي ميررضي را نام برده اند كه در همايش شعراي اصفهان در عصر صفويه كه در ارديبهشت 1387 برگزار شده ميررضي را اصفهاني ؟!! دانسته است.

   نكته‌ي آخر و پايان بخش مقدمه معرفي نسخه‌هاي مورد استفاده ي مصحح مي باشد كه در كتابخانه‌هاي مجلس شوراي اسلامي، دانشگاه تهران و ملك يافت شده و در كنار اين نسخه ها جنگ‌هايي هم ديده اند كه در كنار ديوان هاي چاپي به كار مقابله‌ي ايشان آمده است. اگر چه ديوان احمد كرمي را نديده اند اما پيگيري و كنجكاوي مصحح محترم قابل تقدير است. هرچند احتمال يافتن نسخه هايي خطي در خارج از كشور هم وجود دارد.

   در ديوان سمناني، ساقي نامه 163 بيت است كه 6 بيت از امامي بيشتر است سوگندنامه 93 بيت دارد يعني چهار بيت كمتر از ديوان امامي و تنها مثنوي رضي هم دو بيت اضافه دارد.

سمناني 128 رباعي آورده اند در حالي كه امامي 100 رباعي ذكر كرده اند و در بخش قصايد هم تفاوت بارزي مشاهده مي شود، غزليات ديوان سمناني چهار غزل بيشتر از غزليات چاپ امامي (100غزل) است. ذكز نسخه بدل ها، چاپ منقح، آوردن واژه نامه، تعليقات، نمايه نسخ خطي و انواع فهرست‌ها از مزاياي اين چاپ مي باشد. هر چند نمي توان ادعا كرد كه سمناني حرف آخر را رده است . اما جاي مقايسه اشعار ميررضي با معاصران هنوز هم خالي است.

6- منتخبي از ديوان رضي الدين آرتيماني

   غير از گزيده اي از اشعار رضي كه آقاي عبدالرفيع حقيقت در مجله نگين سخن گرد آورده‌اند كه بدان دسترسي نيافتيم، ‌منتخبي از اشعار رضي به همت شاعر همشهري ميررضي آقاي سهراب اسدي كه در نكوداشت ميررضي مانند آقايان(مرحوم يحيي سليمي، مرحوم سيد صادق سقايي، مرحوم صحبت الله مرادي و حاج علي احساني، حاج محمد مهران، و ...)4 تلاش فراواني داشته اند گرد آمده در سال 1385 توسط نشر عقيل در شمارگان 5000 نسخه به دوستداران رضي تقديم شده است.

   در اين گزيده مقدمه اي شكوي گونه در مورد تويسركان و بزرگان اين شهر آمده است و براي توجه به تويسركان از آن‌ها استمداد كرده اند، بعد از آن مقدمه‌ي محمدعلي امامي را عيناً آورده و به ذكر خلاصه اي از انواع قالب هاي شعر ميررضي پرداخته اند.

   اين اثر با خط نستعليق قلمي شده است اما نامي از خطاط نيامده، اين اثر نيازمند ويراستاري است تا پيراسته شود. زحمات گردآورنده و ابراز علاقه به ميررضي قابل تقدير است.

 

 

 

 

 

 

نتيجه گيري

   در پي نقد و بررسي پنج ديوان و يك منتخب از اشعار ميررضي آرتيماني دريافت شد كه پديدآورندگان اين آثار همه به شخصيت ميررضي و آثار او علاقه‌مند بوده و كوشيده‌اند بر ميراث گذشتگان چيزي بيفزايند، برخي در اين راه موفق بوده و برخي به علت نداشتن تخصص و آگاهي از فن تصحيح متون به بيراهه رفته‌اند تنها مي توان به دو نسخه‌ي ديوان ميررضي كه توسط مرحوم محمد علي امامي و سيد وحيد سمناني فراهم آمده است اعتماد كرد تا در آينده اسناد و نسخه هايي كامل تر يافت شود.

 

 

پي نوشت

1-نقد التقاطي شيوه اي در نقادي است كه حاصل ملاحظه در همه‌ي روش هاي نقادي است و تكيه بر روش خاصي ندارد، ر.ك ،شميسا، نقد ادبي ،ص348

2- اخيراً برخي از اين ادعاها از سوي پژوهشگران محك نقد خورده است، ر.ك، شهريار معرفت، حسين انصاري،يادمان تويسركان، ص103، و ميررضي در آينه‌ي دست‌ساز، شجاع ميرمعيني، يادنامه ميررضي الدين،ص225،تاكنون سه خانواده كيايي، ميرمعيني و ميررضي (فرزندان آسيدعلي آقا بالجه) به نوادگي رضي منسوب شده اند.

3- ر.ك، ميررضي در آينه‌ي دست ساز، يادنامه ميررضي، ص 225 و گفتگوهاي ايشان با نگارنده‌ي مقاله در اين زمينه و اصرار بر اين كه «الدين » را متأخران به نام رضي اضافه كرده اند و شاهد اين مدعا ناميدن رضي با عنوان ميررضي از گذشته هاي دور در بين مردم تويسركان مي باشد.

4- بنده، نامه نگاري هاي متعدد اين آقايان را به مقامات مسئول در سال هاي گذشته ديده ام.  

 

 

منابع

1- انصاري، حسين، 1385، يادمان تويسركان (مجموعه مقالات ) قم، انتشارات انصاري .

2- حكم آبادي، محمود و انصاري ، حسين، 1388، يادنامه ميررضي الدين آرتيماني، مجموعه مقالات همايش ميررضي، قم، انتشارات انصاري.

3- ميررضي الدين آرتيماني، سيدمحمد، 1346، ديوان، به كوشش محمدعلي امامي، تهران، خيام.

4- -------------،1385،منتخبي از ديوان، به كوشش سهراب اسدي،تهران، عقيل .

5- ------------ ، 1387، ديوان، به كوشش علي الوندي، تهران، نخل دانش.

6- ------------،1389،ديوان،تصحيح و تعليقات سيدوحيد سمناني،تهران، سنايي.

7- ----------- ، 1374، ديوان، به كوشش احمد كرمي، تهران ، منوچهري.

8- -----------، 1373، ديوان، مقدمه و تصحيح اسمعيل شاهروري، خوشنويس عبدالملكي ، تهران ، ارمغان .

9- ---------- ، 1385، ديوان، ويرايش و خوشنويسي عبدالملكي ، تهران ، هنرآفرين .

10- شميسا، سيروس، 1378، نقدادبي، تهران، فردوس.

11- صفا، ذبيح الله، 1371، تاريخ ادبيات در ايران، ج5، بخش 2، تهران، فردوس .

12- صلواتي، محمود، 1374، مست ميخانه‌ي وحدت، مجله فرهنگ همدان، (شماره 4)،اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي استان همدان.

 


 

9