بسمه تعالی
عشق و رهایی
«مقایسه تطبیقی سیر و سلوک عارف شیعی و غیرشیعی»
شاید این پرسش به ذهن افراد زیادی خطور کرده باشد که چرا کتب عرفانی فارسی یا حداقل امهات این متون از عارفان غیرشیعی است؟
برای مثال می توان از رسالهی قشیریه، کشف المحجوب ، تذکر الاولیاء و ... نام برد.
حتی اگر برخی از نویسندگان و شعرا هم شیعه محسوب شده باشند اما دلیل متقن و کافی در این باره وجود ندارد.
این پرسش می تواند پاسخ های مختلفی داشته باشد. این بنده بر آن است تا با نشان دادن مصداق، پاسخی در خور و مناسب برای آن بیابدوارائه کند.
برای رسیدن به این منظور مقایسه ای داریم گذرا بین دو عارف مسلمان یکی پیرو عرفان ائمه اطهاریعنی شیخ رجبعلی نکوگویان معروف به خیاط و دیگری شیخ صنعان یا سمعان که الگوی بر ساخته شاعر عارف فریدالدین عطار نیشابوری است شاید بتوان از دلایل عمده گمنام بودن عرفان شیعی و عدم آثار مکتوب به نکات زیر اشاره کرد:
1- نابودی آثار مکتوب عارفان شیعه توسط مغرضان، حاسدان و دشمنان.
2- در اقلیت بودن شیعه در طول هزار سال تا پیدایش صفویه و عدم دسترسی به ابزار نشر و استنساخ.
3- حاکمیت سلاطین و حکمای غیر شیعه و ایجاد ترس و ارعاب و محدودیت برای عارفان شیعی.
4- توجه عرفای شیعی به سیر و سلوک عملی و مخلصانه و پرهیز از دکانداری و مرید سازی.
هر چند هر کدام از دلایل فوق قابل گسترش و غور و تأمل فراوان است که در خور حوصلهی این مقاله نیست اما آن چه در پی می آید دلیل پررنگ تر و اقناع کننده تر است:
عارفان شیعی در سیر و سلوک خویش با تمسک به قرآن و معصومین در زمان حیات آن بزرگواران و پس از آنان با رویکرد به قرآن و نهج البلاغه، صحیفه سجادیه، ادعیه وارده به سرچشمه هایی می رسیدند که بسیار فراتر از حوصلهی انسان معمولی بود و هر تشنهی سلوکی را به هل من مزید می طلبید کلام خالق اوج خودشناسی و خودسازی بود و کلام معصوم هم فوق تصور مخلوق بود، این دریای بیکران همهی سالکان را در غرقاب خویش به تحیر وا می داشت که «ما عرفناک حق معرفتک» و به اعتراف می کشاند «و ما عبدناک حق عبادتک» پس عارف شیعی نیازی نمی دید که چیزی بر آنان بیفزاید بلکه می کوشید با اعتصام به حبل الله و کلام معصومین بهرهی شایان را از این آثار ببرد و به ساختن انسانی کامل و وارسته بپردازد که اسوهی عملی سیر و سلوک باشد. زیرا به مصداق عرفان گفتنی نیست، چشیدنی است، ساختن انسان هایی هم چون میرزا جواد آقا ملکی تبریزی، مرحوم قاضی طباطبایی، علامه طباطبایی و آیت الله انصاری همدانی و شیخ رجبعلی خیاط و در زمان ما عارف کامل حضرت امام خمینی (ره) در برنامه عرفان شیعی جای می گیرد. که هر کدام تندیس اخلاص و مجسمهی اخلاق بوده اند.
یا به تعبیر دیگر عارف شیعی کدام قلهی معرفت و سیر و سلوک را می تواند معرفی کند که فراتر از نهج البلاغه باشد، کدام سوز و گداز عارفانه می تواند هم طراز دعای عرفه قرار بگیرد، کدام چکاد معرفتی می تواند با مناجات شعبانیه پهلو بزند و کدام نیایش عاشقانه ای است که هم سطح دعای کمیل باشد. پس عارفان شیعی که به مفاهیم عالی دسترسی داشته اند کوشیده اند توان حود را صرف ساختن «آدم» کنند. مصداق هایی که بدون تشریفات خاص، از مردم، با مردم و دستگیر مردم باشند که همان سیرهی انبیاء و اولیاء است.
شیخ صنعان یا سمعان که الگوی بر ساختهی فرید الدین عطار شاعر عارف غیر شیعی است هر چند داستان می نماید و در طول تاریخ نمونه هایی دارد، اما هدف عطار نمایاندن عقبه ای صعب در راه سیر و سلوک است که باید با مجاهدت طی شود و تأمل در آن عبرت آموز است.
این شیخ صاحب کمال. پنجاه سال ریاضت کشیده است. چهارصد مرید صاحب کمال دارد. اهل علم و عمل است. صاحب کشف و شهود است، پنجاه حج گزارده است، عمره های زیادی به جا آورده، بیماران را شفا می دهد. اما با همه این فضایل شبی در خواب می بیند که او را به سوی روم می خوانند.
گر چه خود را قدوهی اصحاب دید
چند شب بر هم چنان در خواب دید
کـــز حرم در رومش افتادی مقام
سجده می کــردی بــتـی را بر دوام
پس از بیداری به سوی روم حرکت می کند در راه به صومعه ای برخورد می کند و دختری با جمال رهزن دل و دینش می شود.
دختری ترسا و روحانی صفت
در ره روح الله اش صد معرفت
بر سپهر حسن در برج جمال
آفتابی بود اما بی زوال
چشم شیخ صنعان به دختر می افتد و :
دختر ترسا چو برقع بر گرفت
بند بند شیخ آتش در گرفت
عشق دختر کرد غارت جان او
کفر ریخت از زلف بر ایمان او
شیخ، ایمان داد و ترسایی خرید
عافیت بفروخت رسوایی خرید
اما عارف شیعی نه در خواب که در بیداری و نه پیر عهدخویش بلکه در نوجوانی آزمایش شونده است:
«نوجوانی بیش نبود که به شوق شنیدن مواعظ و پندهای انسان ساز اخلاقی، در حرم حضرت عبدالعظیم و مساجد شهر، پای منبر خطیبان می نشست و خمیرهی درون خویش را با نیوشیدن آیات قرآن و روایات معصومان شکل می بخشید».
خداوند او را این گونه می آزماید:
«در ایام جوانی دختری رعنا و زیبا از بستگان، دلباختهی من شد و سرانجام در خانهای خلوت مرا به دام انداخت، با خود گفتم، رجبعلی خدا می تواند تو را امتحان کند. بیا این بار تو خدا را امتحان کن سپس به خداوند عرضه داشتم؛ خدایا من این گناه را برای تو ترک می کنم تو هم مرا برای خودت تربیت کن».
شیخ رجبعلی نکوگویان این چنین سرافراز از بوتهی آزمایش بیرون می آید و شبی دو فرشته با دو جمله راه فنا را به او آموختند:« از پیش خود هیچ مگوی، غیر از خدا هیچ مخواه» و تمرین اخلاص را به عنوان توصیه ای مهم سفارش می کند.
اما شیخ عاشق پیشه داستان عطار:
بود تا شب هم چنان روز دراز
چشم بر منظر دهانش مانده باز
هم دل از خود هم ز عالم بر گرفت
خاک بر سر کرد و ماتم در گرفت
در برابر صومعه یار به سوز و گداز پرداخت و خاک نشین شد.
هم نشینی گفتش ای شیخ کبار
خیز این وسواس را غسلی برآر
شیخ گفتش امشب از خون جگر
کرده ام صد بار غسل ای بی خبر
آن دگر یک گفت ای دانای راز
خیز خود را جمع کن اندر نماز
گفت کو محراب روی آن نگار
تا نباشد جز نمازم هیچ کار
شیخ صنعان ترک دین و دل می کند و هر چه مریدان اصرار بر توبهی شیخ دارند سرپیچی می کند و از او می خواهند که با سجده و نماز ایمان تازه کند.
اما رجبعلی به شاگردان توصیه می کند:
هشیار باش خلقت عالم ز بهر توست
غیر از خدا هر آنچه که خواهی شکست توست
شیخ صنعان نزدیک یک ماه در آستانه دیر معشوق می سازد و می سوزد تا در نهایت دختر ترسا شرط کاوین خود را به او می نماید:
گفت دختر گر تو هستی مرد کار
چار کارت کرد باید اختیار
سجده کن پیش بت و قرآن بسوز
خمر نوش و دیده را ایمان بدوز
شیخ صنعان از این چهار شرط خمر نوشی را پذیرفت اما نمی دانست که همین امر مقدمه سه شرط دیگر است.
اما شیخ عارف شیعی توصیه می فرماید:
«تأثیر روزی حلال و حرام آن قدر زیاد است که ممکن است حلال زاده بخورد و مثل حرام زاده شود یا حرام زاده بخورد و حلال زاده شود» و شیخ بزرگوار خداترسی را تنها معیار معرفت می داند.
«انسان هر مقدار که به دستورهای پروردگار خود عمل کند به همان اندازه نزدیک به حق می شود و به تشکیلات سلطنت او در می آید».
شیخ خیاط، مهلکه انسان را نفس اماره می داند«نفس اماره را مهار بزنید و با آن مخالفت کنید» اگر این مخالفت انجام نشود اگر هم پنجاه سال ریاضت کشیده باشی خوک نفس تو را به خوک چرانی وا می دارد چنان که عطار بعد از خوک بانی آن پیر نتیجه می گیرد:
رفت پیر کعبه و شیخ کبار
خوک وانی کرد سالی اختیار
تو چنان ظن می بری ای هیچ کس
کین خطر آن پیر را افتاد و بس
در نهاد هر کسی صد خوک هست
خوک باید سوخت یا زنّار بست
تو ز خوک خویش اگر آگه نه ای
سخت معذوری که مرد ره نه ای
پس از آن که اصرار مریدان بر اصلاح و توبه شیخ صنعان به جایی نمی رسید باز می گردند و به راهنمایی یکی از مریدان خاص چهل شبانه روز به تضرع و دعا می پردازند.
از تضرع کردن آن قوم پاک
در فلک افتاد جوشی صعب ناک
آخر الامر آن که بود از پیش صف
آمدش تیر دعا اندر هدف
نقش دعا در این مورد قابل توجه است. یکی از توصیه های مهم شیخ رجبعلی نکوگویان ذکر و دعا بوده است می فرماید:
«دعا کنید که خداوند از کری و کوری نجاتتان بدهد و تا هنگامی که انسان غیر از خدا را بخواهد هم کور است و هم کر».
بالاخره دعا کار خود را می کند و آن مرید خاص در خواب پیامبر اکرم(ص) را ملاقات می کند و از قول پیامبر متذکر می شود که گرد و غباری بین خدا و شیخ صنعان بود و با دعای مریدان گرد و غبار از بین رفت شیخ صنعان با توجه پیامبر اکرم و توسل شاگردان و مریدانش، به ادعیه آزاد می شود:
چون به حال خود فرو نگریستی
در سجود افتادی و بگریستی
کفر برخاست از ره و ایمان نشست
بت پرست روم شد یزدان پرست
پس از غسل ایمان تازه می کند:
شیخ غسلی کرد و شد در خرقه باز
رفت با اصحاب خود سوی حجاز
شیخ فرید الدین عطار دختر ترسا را به برکت وجود شیخ از کفر می رهاند و در پایان داستان به تهذیب اخلاق و تزکیهی نفس و مبارزه با آن گوشزد می کند اما سؤال این است که آیا جهاد با نفس جز از راه ادعیه و اذکاری که ائمه هدی به شیعیان یاد داده اند امکان دارد؟
جنگ دل با نفس هر دم سخت شد
نوحه ای درده که ماتم سخت شد
و شیخ کامل شاگرد مکتب شیعه با مداومت ذکر به حق رسیده است و دستگیر خلق شده است و این نیست جز به برکت کتاب الله و عترت رسول، چنان که شیخ رجبعلی نکوگویان یکی از خواص تلاوت صبحگاهی سوره صافات و تلاوت شبانگاهی سوره حشر را دست یافتن به صافی باطن می دانست و برای سوره واقعه اثر فراوانی قائل بود. در کنار تلاوت قرآن ذکر « یا دائم یا قائم» «لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم» «یا غنی یا کریم» علاوه بر این ها قرائت روزانه زیارت عاشورا همواره مورد تأکید شیخ بود و خود نیز آن را ترک نمی کرد.
و این تندیس اخلاص مصداق بارز عارف شیعی است.
محمود صلواتی تویسرکانی
پانوشت:
1. نقل قول ها از:
تندیس اخلاص، به کوشش محمد محمدی ری شهری ـ قم، انتشارات دارالحدیث، 1376 چاپ سوم.
2.اشعاراز: منطق الطیر،بکوشش دکترسیدصادق گوهرین،شرکت انتشارات علمی وفرهنگی،1365،چاپ چهارم صص(67-88 )
8
23 فروردین , 1404
23 فروردین , 1404
25 فروردین , 1404
25 فروردین , 1404
30 فروردین , 1404
30 فروردین , 1404
شاعر
صاحب فرهنگ جعفری
شاعر
نویسنده
پیامبر