١۴ _ رمضان (ر م ضو) در تویسرکان ١
در گذشته های نه خیلی دور، با فرا رسیدن ماه مبارک رمضان (ماه روزه) مردم متدین تویسرکان قبل از ماه خود را آماده می کردند.
یک _ اقدامات قبل از ماه
اولین قدم سر و سامان دادن به شغل و حرفه و تنظیم آن با ماه مبارک بود.
غذا پزها به فکر تعمیر مغازه، تغییر دکوراسیون، مسافرت مشهد و... بودند.
کشاورزان، اگر فصل کشاورزی بود قبل از ماه کار را سبک می کردند، با همیاری درو، میوه چینی، گردو تکانی و...را انجام می دادند.
تجار و بازرگانان برای خرید به شهرهای بزرگ می رفتند تا هم سور و سات ماه مبارک را تهیه کنند، هم روزه شان خراب نشود.
برخی رانندگان و نانوایان یا کار نمی کردند یا به صورت نیمه وقت فعالیت داشتند.
معماران، بناها، کارگران، اگر مجبور نبودند، کار احداثی نمی گرفتند، بیشتر تعمیر و خرده کاری می کردند.
خانم های خانه دار بشور و بمال و کوبیدن دارچین، زردچوبه، نمک، پختن شیرینجات و... کارشان بود
اگر کسی عروسی، ختنه سوران، نیاز به دارو و درمان در شهر دیگری داشت یا قبل از ماه یا بعد از ماه انجام می داد.
کارمندان هم برنامه ی خود را با شب های قدر و نماز های های جماعت تطبیق می دادند.
اراذل و اوباش و خدای ناترس ها هم یا برنامه ای نداشتند یا در خفای کامل انجام می دادند.
اهل مسجد و نماز تحرکاتی را آغاز می کردند، مساجد را تعمیر و تجهیز می کردند. مساجد یا حصیر بود یا گلیم و قسمتی از آن خاک و رطوبت، خیران فرش ها یا گلیم های بهتری برای مفروش کردن مسجد، امانت می آوردند، اگر زمستان بود به فکر هیزم، چراغ و سوخت بودند و اگر تابستان، آب و یخ و گاه شربت و قند و چای دغدغه ی فکری شان بود. به فکر مبلغ بودند یا از طریق مدرسه علمیه یا به قم می رفتند و با خود مبلغ می آوردند. یا با تلفن و نامه مبلغ سال قبل را دعوت می کردند.
برخی اوقات پیش نماز و مبلغ محل به روستا یا شهر دیگری می رفت تا هم تنوعی شده باشد و هم کسب درآمدی.
چون جمعیت مساجد افزون می شد، به قول بعضی (یک ماه خدمت ها می آمدند) بحث بر سر جا هم گاهی بالا می گرفت (به ویژه بین خانم ها) چند روز زودتر، دشکچه ای، زیر اندازی، سجاده و جانمازی حریم ها را مشخص می کرد.
روز قبل از ماه روز (بلغم نازان) یا به قول بی تربیت ها (خشتک شوران و کشکله شوران ) بود، غالباً بهداشت پایین بود، دسترسی به حمام مشکل بود، مردم برای آغاز ماه کوچک و بزرگ.، زن و مرد به حمام ها هجوم می بردند.
ظهر این روز، روز بازار کباب بود. مردم کباب می خوردند و ناهارشان از بازار می آمد.
کبابی ها هم با لقب مشخص بودند مثل مرحومان :حاج رمضان کبابی، نقی کبابی، علی کبابی، که در بخش غذاخوری ها متاسفانه فراموش شد.
کبابی ها با گوشت گوسفند یا آمیخته با گاو، بر روی منقل با ذغال کباب می پختند.
مردم هنگام تفریح و ولخرجی یا رسیدن مهمان یا ماه رمضان و عید ها، از بازار کباب می خریدند، بعضی پسند نمی کردند و غذای خانگی را بهتر می دانستند و برخی هم دون شأن کدبانو می دانستند که از بازار غذا بگیرند. عده ای هم یا نداشتند یا ناهار بازار را فوق شٱن خود می دانستند.
کبابی ها غالباً بیرون بر بود ولی تعدادی، بالکن هایی داشتند برای روستاییان و عشایر. یا در عقب مغازه میز و صندلی چیده بودند.
کباب سیخی به فروش می رفت با ریحان، گوجه، دوغ، (این اواخر نوشابه) پیاز، سماق و...
مرحومان میرزآقا حسنوند و اصغر عابد زاده (ابتدای شمالی خیابان انقلاب)
نقی بیات (ابتدای خیابان شریعتی)
حاج رمضان قهرمانی (ابتدای خیابان باهنر)
خیرالله خرمی و خیر مراد برنا (راسته چاقوسازها)
جعفری (راسته ی کاروانسرای گودرزی )
حاج شابرار سبزعلی (وسط شهید باهنر، روبروی تی بی تی سابق)
حاج علی عابد زاده (روبروی خانه معلم.
این اواخر، یادگار سوری در پاساز قهوه خانه حاج عزت و مرحوم. نانکلی پایین تر از خانه معلم کباب می پختند.
5
30 فروردین , 1404
30 فروردین , 1404
30 فروردین , 1404
30 فروردین , 1404
30 فروردین , 1404
30 فروردین , 1404
30 فروردین , 1404
30 فروردین , 1404
شاعر
صاحب فرهنگ جعفری
شاعر
نویسنده
پیامبر