آثار فرهنگی تويسرکان
«رمضان در تویسرکان ۵»
با شنیده شدن اذان ظهر، مغازه داران، به سوی مسجد حرکت می کردند، مساجد در ظهرها خیلی شلوغ بود، صف نماز مسجد جامع گاه تا داخل حیاط، راسته بازار و... می رسید.
مساجد چون محلی بود، افراد غریبه، تازه به شهر آمده، اهالی حاشیه های شهر که مسجد نداشتند غالباً به مسجد جامع می آمدند.
نماز ظهر خوانده می شد، بر خلاف مساجد دیگر که نوجوانان مکبر بودند و در ماه مبارک رقابت هایی هم با یکدیگر داشتند، مکیر مسجد جامع، از اشخاص بزرگ متشرع مسئله دان بود، این اواخر مرحوم سید صادق شیخ الاسلامی عهده دار اذان و تکبیر مسجد بود. (نماز عیدین هم همین گونه بود).
بعد از نماز ظهر دعاهای مخصوص ماه مبارک خوانده می شد که گاهی شوخی ها و کنایاتی هم به همراه داشت. مثلا از روز نهم می گفتند ماه به هم هم افتاده،(به سرعت سپری می شود) یا به غشنی که می رسیدند، یا به کل فقیر و...
گاه بین دو نماز مسئله هم گفته می شد که آن هم گاهی شوخی هایی به همراه داشت، به ویژه مسائل مبطلات مثل خوردن، آشامیدن و رازهای مگو...
مسئله ها هم غالباً تکراری بود و چون مردم از نظر مرجع یک دست بودند و تعداد مراجع معظم محدود بود و آگاهی مردم هم کم بود اشکال و ایراد هم کمتر بود(مثل امروز همه خود را مجتهد و صاحب نظر در دین نمی دانستند).
بعد از نماز عصر، سخنرانی آغاز می شد که بنا بر تبحر و دانش و مجلس داری خطیب متفاوت بود. برخی مجلسشان می گرفت و بعضی هم. به زور صلوات چرت ها را پاره می کردند و حواس ها را جمع.
از روز پنجم ، ششم، مبلغ ها، مبلغ یا منکر پیدا می کردند و جلسات بر این اساس شلوغ و خلوت می شد.
رسم خوشایند ی هم بود که مبلغ یا واعظ یا عالم غالباً افطار، میهمان مردم خونگرم و متدین تویسرکان بود.
بعد ازنماز استراحت، و از عصر خرید زلوبیا، خرما شیرو گرفتن نان کنجدی آغاز می شد.
زلوبیا سیری فروخته می شد، روی صفحه ای کاغذی، داخل پاکت کاغذی و این اواخر جعبه و پلاستیک.
برخی به تعداد نان کنجد می آوردند و گاه نانوا می پاشید و اجرت می گرفت.
کنجد ها را داخل صفحه ای لوله می کردند و دورش را با نخ قنداقه پیچ می کردند.
صف نانوایی هم شلوغ و دقایق و ساعتی طول می کشید.
نوجوانان هرچه می دیدند، دلشان می خواست، به اندازه وسعشان و مصرف (یک قران و دهشاهی) می خریدند و سفره ی افطار کلکسیون خوردنی ها و تنقلات بود.
از هفته ی دوم مراسم افطاری دادن شروع می شد، خانوادگی و فامیلی ، همکاران و شرکا ، فقرا و مستمندان، اهل مسجد و سخنران، برخی هم غذای آماده در خانه ی عروس و داماد، کارگران و کارمندان خودشان، افراد بی بضاعت تقسیم می کردند.
خانم ها هم با زبان روزه در کدبانویی چیزی کم نمی گذاشتند.
رسم بود از غذا برای سحر میهمان هم سهمیه ای بگذارند.
افطاری ها بر اساس شأن و مکانت میهمان فرق می کرد از شیرین پلو و ته چین تا فسنجان و انواع خورشت ها و...
جشن بزرگی بود برای اصحاب شکم، روزه گیر و روزه نگیر.
در کنار غذای اصلی (یک یا چند قلم) انواع مخلفات مانند ترشی ها، مرباجات، تل (تر) حلوای گل زرد،شیر برنج، حلیم، خرما و شیر،انواع شربت ها، شیرینی جات خانگی مثل باقلوا، شیر مرغ (نوعی مسقطی)، حلوا مغز و... یافت می شد. این اواخر شعله زرد هم از شهرهای دیگر آمد و باب شد.
5
30 فروردین , 1404
30 فروردین , 1404
30 فروردین , 1404
30 فروردین , 1404
30 فروردین , 1404
30 فروردین , 1404
30 فروردین , 1404
30 فروردین , 1404
شاعر
صاحب فرهنگ جعفری
شاعر
نویسنده
پیامبر