انجمن مفاخر فرهنگی شهرستان تویسرکان

مطالب

رمضان در تویسرکان ٩

رمضان در تویسرکان ٩

آثار فرهنگی تویسرکان
 «رمضان در تویسرکان ٩و آخرین قسمت»
چنانکه گفته شد، در باور مردم شب قدر، شب بیست و یکم بود. بر اساس  همین باور از روز بیست و یکم به بعد کم کم مساجد خلوت می شد،(یک ماه خدمت ها می رفتند) حتی شب بیست و سوم هم که تأکید بیشتری شده است، جمعیت کمتر بود.
هفته ی آخر ماه، هوش و حواس مردم متوجه عید و فرارسیدن عید بود.
شب عید عده ای برای رؤیت هلال به مناطق مرتفع مثل پشت بام منازل، سر گلدسته ها، ارتفاعات اطراف شهر می رفتند و اگر ماه را می دیدند به بزرگان و علما اعلام می کردند تا به قم تلگراف زده شود. (تلفن و... که نبود)
اگر ماه را نمی دیدند، منتظر خبرهای قم می شدند.
گاه تا نزدیکی های ظهر یا دیرتر خیر نمی رسید، به محض اطلاع علما، اذان چی ها بر سر گلدسته ها اذان می دادند، تهلیل و تکبیر می گفتند و مردم را برای نماز عید فرا می خواندند.
مردم در مساجد یا مصلاها (محوطه های جلو مساجد ) جمع می شدند، برای اطمینان مردم پیش نماز یا واعظ، خیر آمدن عید را به اطلاع می رساند، گاه خودش سر منبر افطار می کرد و مراسم نماز عید فطر برگزار می شد.
اگر خبر عید، شب عید می رسید اصحاب مسجد تا نزدیکی صبح به فکر آماده کردن مقدمات نماز بودند، از بعد از اذان صبح، مکبران و تهلیل گویان بر گلدسته ها و این اواخر با بلندگو مردم را برای نماز آگاه می کردند.
در مساجد مهم شهر یا محوطه های پیرامونی نماز برگزار می شد.
مکبران نماز، افراد خاصی بودند مثلاً در پایین محله عموی اینجانب مرحوم  حاج اسماعیل صلواتی بود و در مسجد 
جامع مرحوم سید صادق شیخ الاسلامی و...
الحمدلله علی ما هدانا و له الحمد و له الشکر علی ما اولانا
بعد از نماز، مردم یکدیگر را در آغوش می گرفتند، تبریک می گفتند. خشنود از این که یک ماه بندگی خدا را داشته اند، به سوی نانوایی ها می رفتند و خود را آماده می کردند برای رفتن به  «نوعید».
در تویسرکان رسم ناخوشایندی بود که برای مرحومان قبل از هر عید (نوروز و فطر) صبح عید در منزل یا مسجد محل مجلس فاتحه می گرفتند و مردم به خاطر همدردی و توقع می بایست در این مسابقه ی دو (چون تعداد زیاد بود و همه مساجد همزمان مجلس داشتند) شرکت کنند و به جای شادی و سرور، فاتحه خوانی و سوگواری کنند.
رایج بود ظهر عید، آش ترش یا ملینی می پختند تا دستگاه گوارش آماده شود و بدن دچار مشکل نشود.
از فردا کار و کاسبی ها رسماً آغاز می شد و روال عادی زندگی جریان پیدا می کرد...

26