به نام حق وباسلام «قطره در دریا» ق ١ (خاطرات سفر پیاده روی اربعین) حضرت مولانا جلال الدین محمد بلخی را غزلی است که تمامی نقد حال اربعینیان پیاده رو است: ما ز بالاییم و بالا می رویم ما ز دریاییم و دریا می رویم ما از آن جا و از این جا نیستیم ما ز بی جاییم و بی جا می رویم لا اله اندر پی الا لله است همچو لا ما هم به الا می رویم راه حق تنگ است چون سم الخیاط ما مثال رشته یکتا می رویم قل تعالوا آیتی است از جذب حق ما به جذبه حق تعالی می رویم کشتی نوحیم در طوفان روح لا جرم بی دست و بی پا می رویم همچو موج از خود برآوردیم سر باز هم در خود تماشا می رویم خوانده ای انا الیه راجعون تا بدانی که کجاها می رویم همت عالی است در سرهای ما از علی تا رب اعلی می رویم یک بار دیگر اگر غزل را مرور کنیم زبان به اقرار بگشاییم که : «در حقیقت نقد حال ماست این» پیاده روی اربعین که از علی (ع) تا رب اعلا پرها را می گشاید، قالی دارد و حالی قالش در کتابها، مقالات، سایت ها، گزارش های رادیو، تلویزیونی و... آمده و خواهد آمد. در این وجیزه هم اشاراتی کوتاه خواهد آمد. اما حالش چشیدنی است، علم الیقینی نیست، حق الیقین است، تا نسوزی ندانی است، هر که سوخت، آوازش نیامد «کان سوخته را جان شد و آواز نیامد» همین سوختن است که بانی کربلا حرارتی در قلب ها ایجاد کرده است و شیعه ی «جان فدایش» (سلیمانی) در چند فرسفخی کربلا می سوزد و می سوزاند. پس حدیث کربلا سوختن است، از خیمه ها تا امروز و تا فردا و فرداهای دیگر.... حدیث قالی زیارت و پیاده روی اربعین در منابعی از جمله آداب و اعمال زیارت، ثواب و فضیلت زیارت ائمه و بزرگان دین، تاریخچه ی پیاده روی ها در اسلام ، شیعه و حتی غیر این دو آمده است و مضبوط است. اما به اشاره نکاتی در این باره خواهد آمد تا سخن کوتاه کنیم و به حدیث «حالی» راهپیمایی دل ها برسیم. منابع قالی عبارتند از :......
برخی از منابع تاریخچه این سفر عبارتند از : ١_ادب اللطف و شعزاء الحسین، اثر شبر ٢_نگاهی به تاریخچه پیاده روی اربعین اثر سید سجاد مرتضوی ٣ _ تحقیق در باره اول اربعین امام حسین (ع) اثر محمد علی قاضی طباطبایی ۴ _ کامل الزیارات، اثر ابن قولویه، جعفر بن محمد ۵ _ مقالات، سایت ها، وبلاگ ها، گزارش های خبری خبرگزاری های مختلف.....
اربعین به معنای چهل و چهلم است. چهل از اعداد مقدس در فرهنگ ایران و اسلام است. چهل نماد کمال، تمامی، بلوغ و به قله رسیدن است. در قرآن کریم (اعراف :١۴٢)، چهل نشانه ی کمال میقات خداوند با حضرت موسی (ع) است. «و واعدنا موسی ثلاثین لیله و اتممناها بعشر فتم میقات ربه اربعین لیله...» پیامبر گرامی هم در روایتی فرمود : «کسی که چهل روز خالصانه عبادت و اعتکاف کند، چشمه های حکمت از دلش بر زبانش جاری می گردد» اربعین در اصطلاح عرفا و صوفیه، عبارت است از اعتکاف و چله نشینی و انزوای چهل روزه تا نفس به آتش ریاضت گداخته شود. پس اربعین نشانه ی سوختن و به کمال رسیدن است. رسول گرامی هم در چهل سالگی به پیامبری مبعوث شدند. در فرهنگ عامه هم چهل و چهلم به شکل های مختلف کاربرد دارد. پس زیارت اربعین، چهل روز بعد از شهادت امام حسین (ع) و زیارت قبر آن بزرگوار شأن ذاتی و زمانی دارد. اربعین هم ایام الله است هم ایام رسول و اولاد آن بزرگوار....
موکب mowkeb یا mawkeb از ریشه ی وکب (هر سه با فتحه) است به معنی برپا شد و ایستاد. در لغت نامه های عربی، معنی حرکت دسته جمعی، کاروان، قافله و... می دهد، مثلاً «موکب الجنازه» یعنی تشییع جنازه، موکب عام یعنی راهپیمایی عمومی. در لغت نامه های فارسی به معنی خدم و حشم، گروه سواران و پیادگان، همراهان، جماعت شتر سوار، گروه سوار یا پیاده که در خدمت سلطان باشند. به نظر می رسد «موکب» در راهپیمایی اربعین معنی جدیدی یافته است که تعریفش چنین است : «موکب به ایستگاه ها و قرارگاه هایی گفته می شود که بر سر راه زائران اربعین در کشورهای مسیر ایجاد می شود و از زائران به شکل های مختلف پذیرایی کرده و خدمت ارائه می دهند». موکب ها از نظر وابستگی انواعی دارند : یک _موکب های شخصی و خانوادگی دو _ موکب های طایفه ای (قوم، قبیله، عشیره، محل و منطقه و...) سه _ موکب های هیأت ها و اجتماعات مذهبی مانند حسینه ها، مساجد، تکیه ها، دسته های عزاداری و... چهار _ موکب های مردم یا دولت کشورهای مختلف. پنج _موکب شهرستان ها و استان ها شش _ موکب نهادها، ارگان ها، تشکل های دولتی هفت _ موکب شرکت ها، کارخانجات، گروه های صنعتی. هشت _موکب مدارس، دانشگاه ها، حوزه ها و نهادهای آموزشی. نه _ موکب نهادهای بهداشتی _ درمانی. ده _ موکب نهادهای خدماتی و امداد رسان. موکب ها از نظر ارائه ی خدمات: در موکب ها برخی به طور مرتب سه وعده غذایی صبحانه، ناهار و شام را دایر می کنند. برخی موکب ها نوشیدنی و میان وعده می دهند، مانند آب در شکل های مختلف، انواع شربت ها و میوه ها ، دسر، چای، قهوه و... بعضی موکب ها مواد فرهنگی _تبلیغی توزیع می کنند. موکب هایی به کارهای خدماتی مشغول هستند. مانند :خیاطی، کفش دوزی، شستشو و اتوکشی لباس، تعمیر کالسکه ها و چرخ ها و ویلچرها و... در موکب هایی فعالیت های شستشو دست و پا، ماساژبدن، رفع خستگی و... انجام می شود. موکب هایی به قرائت و تلاوت قرآن، پاسخ به مسائل شرعی و... می پردازند. موکب هایی هم برای خدمت رسانی ایجاد شده اند مانند موکب های انتظامی _ امنیتی، بهداشتی _ درمانی، گمشدگان، راهنمای زائر، امور بانکی و پولی و.... برخی موکب ها امکانات استراحت شبانه و روزانه دارند و جمعیتی از ۵٠ نفر تا 1٠٠٠٠٠نفر را اسکان می دهند. موکب هایی با سازه های ساختمانی ایجاد شده اند و برخی با چهارچوب های فلزی، چوبی و... سرپا شده اند. غالب موکب ها سرویس بهداشتی، حمام، نمازخانه و آب خوری دارند. انواغ غذاها، کمک غذاها، شربت ها، شیرینی ها میوه ها، آش ها، دسرها و... در موکب ها توزیع می شود. طبق آمار سال ١۴٠٢ ظاهراً در عراق و ایران بیش از ٣۵٠٠ موکب دایر بوده است. موکب هایی تازه تأسیس و برخی دارای سابقه ی نود ساله هستند. رؤسای عشیره ها و قبیله موکب دار و تمامی افراد زن و مرد عشیره به خدمت رسانی مشغول می شوند.....
پاداش زائران زیارت خانه ی خدا و مشاهد مشرفه ی ائمه ی دین از امور مهم معنوی به شمار آمده و در این باره روایت های فراوانی در منابع مربوط آمده است. زیارت با پای پیاده از ثوابی دو چندان و اهمیتی خاص برخوردار است. فرموده اند «یک حج با پای پیاده برابر با هفتاد حج است» امام صادق (ع) فرمود :هرکس با پای پیاده به زیارت امیر مؤمنان (ع) برود هر گام رفتنش یک حج و یک عمره و برگشتش هر گام دو حج و دو عمره محسوب می شود. در باره ی زیارت ارباب بی کفن امام حسین (ع) روایات فراوانی آمده که خلاصه ی برخی از آن ها عبارت است از : از آتش دوزخ در امان برابر با هزار حج و هزار عمره آزاد کردن هزار بنده اجر هزار شهید از شهدای بدر اجر هزار روزه دار اجر هزار صدقه ی مقبوله آمرزش گناهان گذشته و حتی آینده دریافت هزار حسنه آمرزش هزار گناه به راستی چه راز و رمزی در زیارت ائمه به ویژه امام حسین (ع) هست که این قدر حسنه دارد؟ آیا چیزی جز نزدیک شدن به اهداف قیام امام (زنده شدن دین جدش) وجود دارد؟ پس زیارت اربعین احیاء دین پیامبر (ص) است.....
سنت پیاده روی پیاده روی سنتی است که در فرهنگ های مختلف دیده شده است. پیاده روی در دیدگاه موحدان و مسلمانان برای رسیدن به قرب الهی و بزرگداشت مقصد انجام می شود. مثلاً حضرت آدم هزار بار به زیارت کعبه ی معظمه رفت. در فرهنگ دیگران گاه پیاده روی جنبه ی تقدس و شکرگزاری دارد و گاه جنبه ی اعتراضی و انتقادی. قیصر روم با خود پیمان بسته بود اگر بر لشکر ایران پیروز شود از پایتخت (قسطنطنیه) پیاده به بیت المقدس برود. پیروز شد و به قول خود عمل کرد. در انقلاب های کشاورزی مائوئیستی، مبارزان پیاده شهر به شهر می رفتند و نیروهای خود را افزایش می دادند تا به پایتخت برسند. پیاده روی های اعتراضی در تاریخ ثبت شده است.
اولین اربعین و اولین زائران بر اساس آن چه در اسناد آمده، امام سجاد (ع) و حضرت زینب در برگشت به مدینه از کربلا عبور کرده و بر قبر شهیدان کربلا گریسته اند. هنگام ورود با جابربن عبدالله انصاری و سعید بن عطیه عوفی برخورد می کنند که پیرامون قبور شهدای کربلا پروانه وار عطر حضور یار می جویند . عطیه ماجرای رسیدن عاشق فرتوت نابینا را چنین آورده است: جابر بینایی خود را از دست داده بود اما آتش عشق حسین در دلش زبانه می کشید و چشم دلش به دنبال حسین بود ، چون به فرات رسید به یاد تشنه کامان، با آب فرات غسل کرد، چون حاجیان که به قربانگاه می روند، ردایی چونان احرام بر خود بسته و خود را خوشبو ساخت ، در هر گامی ذکری بر لب و شوقی در دل داشت ، چون به مرقد مولا رسید از من خواست دستش را با قبر آشنا کنم، به محض تماس از هوش رفت، آب بر او پاشیدم، به هوش آمد، سه مرتبه ارباب را از جان صدا زد : «یا حسین! یا حسین! یا حسین» حبیبی یا حسین جابر صحرای تفتیده ی کربلا را به شهادت طلبید. آیا حسین در این زمین سوزان، عطشان و غریب به شهادت نرسید؟ از ارباب جوابی نشنید، تعجب نکرد، چگونه پاسخ دهد سری که با بدن فرسنگ ها فاصله دارد؟ چگونه دوست، دوست را بخواند در حالی که بدن قطعه قطعه است؟ «حبیب لا یجیب حبیبه! » اما جابر مولا را ستود و سکوت صحرای همیشه بیدار کربلا را شکست. شهادت می دهم : تو فرزند سلاله ی هدایت و تقوایی تو پنجمین از اصحاب کسایی.... و باید به اقتفای جابر گفت :تو خون خدایی، تو نبض جاری دشت ها و ضربان قلب های تاریخی ، تو امواج دریاهای آزادی و آزادگی هستی، تو ستیغ بلند فریادهای مظلومان تاریخی، تو محبوب دل های ستم کشیدگانی، تو قتیل العبراتی، تو صفحه ی هماره روشن و گویای تاریخی و تو : «امیری حسین و نعم الامیر» هستی.... جابر به پروانه های شمع وجود حسین (ع)، همان عاشقان پاکباز سلامی داد، خود را در فتح بزرگ آنان سهیم دانست. عطیه، جابر را پرسید، آنان از جان گذشتگی کردند، ما چه کرده ایم.... و جابر همهی حسینیان تاریخ را به پیام گویای رسول رحمت فراخوان داد که : «من احب قوما حشر معهم و من احب قوم اشرک فی عملهم» هر کس قومی را دوست داشته باشد با آنان محشور می شود و هر که عمل قومی را دوست بدارد در عمل آنان شریک است. صف بندی تاریخ با این کلام گهر بار تا پایان هستی مشخص شد. ما در کدام صف هستیم.....؟
پیاده روی های شیعیان در دوره هایی از تاریخ که یا حکومت شیعه بوده یا تمایل به شیعه داشته و شیعیان آزادی عمل بیشتری داشته اند، پیاده روی هایی به سمت بیت الله الحرام و مرقد ائمه ی بزرگوار انجام شده است. در دوره ی آل بویه و صفویه گز ارش هایی از این راهپیمایی ها به ما رسیده است. تا قبل از صفویه شهرهایی که کاملاً شیعه نشین یا اکثراً شیعه باشند، کم بوده است (ری، قم، ساوه یا آبه، طبرستان و...) حکومت محلی علو یان در طبرستان، آل بویه، دیلمیان، سامانیان وصفویه هم سلسه های شیعه یا متمایل به شیعه بوده اند. البنه بعد از صفویه، اکثریت شیعه حاصل می شود. جلال الدوله فرزند عضد الدوله دیلمی در سال ۴٣١ (ه. ق) با جمعی از یاران به سمت نجف اشرف، رهسپار شد و از خندق شهر کوفه تا مرقد امیر مؤمنان را که یک فرسنگ بود، پیاده طی کرد. در دوره ی صفویه، شاه عباس به همراه علمایی از جمله شیخ بهایی در سال ١٠٠٩ (ه. ق) از اصفهان عازم مشهد شدند. البته پیاده روی هایی به سرپرستی علمای بزرگ انجام شده است که خواهد آمد... .
«قطره در دریا» ق ٩ (خاطرات سفر پیاده روی اربعین) در زمان حکومت صدام، پیاده روان اربعین از راه های فرعی و شب ها حرکت می کردند. گزارش هایی از دستگیری، تیراندازی و شهید شدن راهپیمایان در این دوره در دست است. دو مسیر اصلی برای راهپیمایی وجود دارد : یک _جاده ی نجف به کربلا به طول ٨٢ کیلومتر با ١۴۵٢ عمود ، (هر عمود یا ستون ۵٠ متر با دیگری فاصله دارد) که محل عبور و مرور اتومبیل ها از سواره رو و عبور زائران از پیاده رو است. دو _ طریق العلماء (طریق الفرات) که به طول ٨٩ کیلومتر از بین نخلستان های کنار فرات می گذرد و در زمان صدام به دلیل ماشین رو نبودن، زائران از اذیت و آزار مأموران در امان بودند. در دوره ی صدام مردم عراق به ویژه استان های جنوبی با زحمت و تاکتیک های مختلف این راه را طی می کردند و مردم محلی با قرار دادن چراغ ها و نشانه ها و پذیرایی، مسافران را یاری می دادند. راهپیمایی از نجف تا کربلا تقریباً سه روز زمان می برد. بعد از سقوط صدام در سال ٢٠٠٣میلادی، راهپیمایی اربعین جانی تازه یافت. تعداد اولین راهپیمایان را در دوران بعد از صدام حدود یک میلیون نفر تخمین زده اند که در سال جاری (١۴٠٢)به بیش از ٢٢ میلیون نفر رسیده است. راهپیمایی اربعین از همه ی گروه ها، قومیت ها، کشورها ، ادیان و فرق شرکت کننده دارد. در کنار شیعیان، اهل سنت، مسیحیان، ایزدی ها و... این مراسم را برگزار می کنند. این گروه ها با نوحه خوانی و مرثیه سرایی به زبان عربی، ترکی، فارسی و اردو، مسیر را شور و حالی می بخشند. عشایر جنوب عراق از استان های بصره و العماره روزها قبل از اربعین به صورت گروهی حرکت می کنند و با خواندن اشعار حماسی (هوسه خوانی) یعنی قصاید ویژه، حماسه ی پرشور عاشورا را زنده نگه می دارند. از اهواز هم عشیره های ایرانی به نام «مشایه الاهواز» حدود چهل هزار نفر دسته جمعی از پنجم صفر پیاده روی خود را آغاز می کنند تا اربعین به کربلا برسند. راهپیمایی اربعین غیر از عراق، در ایران، آمریکا، پاکستان، انگلیس، نیجریه و برخی کشورهای دیگر هم برگزار می شود. امام حسن عسگری (ع) فرمود :زیارت اربعین از نشانه های مؤمن است. ......
«قطره در دریا» ق ١٠ (خاطرات سفر پیاده روی اربعین)
نمادها و مشاهدات پیاده روی با نگاهی عمیق به زمان، مکان، میزبانان و پیاده روان می توان پیاده روی اربعین را از چند دیدگاه مورد توجه قرار داد. دو محور اصلی، توجیه گر این حرکت عظیم است : یک _نمادگرایی پیاده روی اربعین دو _ توصیف های جامعه شناسی و مردم شناسی میزبانان و میهمانان (زائران ) یا به اصطلاح تیپولوژی شرکت کنندگان در بحث نمادشناسی این حرکت عظیم، نماد یا سمبولیسم رفتاری سه واقعه ی بزرگ قیامت، ظهور و حماسه ی عاشورا است که به شرح خواهد آمد. دو دیگر این که، شناخت عملکردهای رفتاری میزبان _ میهمان و بالعکس با یکدیگر و رفتارهای میزبان با میزبان و میهمانان با یکدیگر قابل توجه و تأمل است. شناخت تیپ های مختلف اجتماعی، رفتارهای اجتماعی، رفتارهای شخصی و در یک کلام شاخصه های جامعه شناسی و مردم شناسی شرکت کنندگان با ادیان و مذاهب مختلف از سویی و قومیت ها و ملیت های گوناگون از سوی دیگر، از نکات برجسته و قابل تأمل راهپیمایی اربعین است. دو عنصر زمان و مکان (کشور عراق، نجف، کربلا، سامراء، کاظمین) و جایگاه های پذیرایی(موکب ها و منازل)، راه ها و مسیرها هم از عواملی هستند که باید مشاهده، توجیه و گزارش شوند....
«قطره در دریا» ق ١١ (خاطرات سفر پیاده روی اربعین)
نماد گرایی پیاده روی اربعین گفته شد که پیاده روی عظیم و میلیونی اربعین نماد سه حادثه و حماسه ی بزرگ است. خیزش پیاده روان از هر مکان (محله، عشیره، شهر و کشور) و برانگیختن آن ها به عشق حسین بی شباهت به دمیدن اسرافیل در صور نیست. عشق حسینی در کالبدها می دمد، دل ها را گرم می کند و از نفطه نقطه ی جهان جنب و جوشی در عاشقان حاصل می شود، هرکس، به فکر سفر و آماده کردن اسباب سفر می افتد خاک غبارها، عادت ها، روزمرگی ها، بی توجهی ها، دلبستگی ها را از جسم و روح می زداید. از همه ی وابستگی ها دل می کند، در شط یک دلی و یک رنگی عشق حسین غسل می کند، تنها یا با جمعی با هر وسیله ای به راه می افتد تا از اولین عمود، عمود اتصال نبوت به امامت، از مرقد اولین ایمان آورنده به رسول رحمت، اولین مبارز روزهای تنهایی پیامبر، اولین امام خیمه ی ولایت و امامت،اولین شهید محراب مبارزه ی با شیطان و شیطان صفتان، سفر را آغاز کند و این آغاز معنایی خاص دارد، باید از نجف شروع کرد یعنی آغاز امامت و دنباله ی رسالت و به کربلا رسید، یعنی احیا کننده ی دین جد و به سامرا ختم کرد یعنی منتظر ظهور آخرین منجی! پیاده روان چون مسافران قیامت هر یک از قبر دنیا بیرون آمده، غرق در افکار و آمال خویش به سوی مقصدی زلال روانند، به مشهد امام نزدیک می شوند تا شهادت دهند و شاهد باشند:مظلومیت و غربت را! مدینه کجا ؟ نینوا کجا؟ آنانی که در قبرها آرمیده اند و با دمیدن صور بپا خواهند خواست، زن، مرد، کودک، پیر، جوان، کور، کر، لنگ، از اقالیم مختلف، از نژادهای رنگارنگ، از فرهنگ ها و زبان های مختلف و... این جا هم بپاخاستگان این گونه اند. همه در رود اربعین جاری ، شب و روز، زن ومرد، پیر و جوان، کودک و کهنسال، لنگان لنگان، دست در دست دیگران و راهرو با چشم دل! همه به سوی صحرای کربلا روانند چون روندگان به سوی صحرای محشر، آنان می روند تا حساب پس دهند و دفتر خود را ببندند ، اینان می روند تا حساب باز کنند و نام نویسی خود در را دفتر زائران حسین آغاز کنند. در محشر «یوم یفر المرء من اخیه و امه و ابیه» است، اما اینجا به برکت عشق حسین نه تنها از برادر، پدر و مادر که از همسفران هم دستگیری می کنند. همه یار و یاور یکدیگرند. کاروانیان محشر، چه بسا دست تهی به پیشگاه رب و ارباب می روند ، اما اینجا دستان و قلب ها آکنده از عشق حسین است، آن جا دنبال پایمرد و شفیع می گردند، اینجا زیارت و شفاعت حسین، پدر حسین و فرزندان حسین همراهشان است . آن جا تشنگی و گرسنگی قیامت جان را می کاهد، اینجا تشنگی دیدار یار، دل ها را سیر و جان ها را سیراب می کند. تأمل در سیل جمعیت، همراهان همنوا، نمادی است از رهروی ورهروان قیامت، برای دل های بیدار و جان های آگاه ! «فاعتبروا یا اولی الابصار» یا «اولی الالباب».....
«قطره در دریا» ق ١٢ (خاطرات سفر پیاده روی اربعین)
نمادگرایی پیاده روی اربعین گفته شد که این پیاده روی نمادی از بپا شدن رستاخیز و حرکت از جاهای مختلف به سوی مقصدی معین است. این حماسه ی عظیم، یادآور حماسه ی شورانگیز و جاودانه ی عاشورا هم می باشد. امام حسین (ع) چون حج را ناتمام گذاشت و به سوی قربانگاه نینوا حرکت کرد، همه را به ایثار در راه خدا دعوت کرد. برخی جانانه شتافتند، بعضی در پیچ و خم معادلات عقل معاش در خود پیچیدند، گروهی از ندای عشق سرپیچیدند و به بندگی عقل حسابگر وفریب انبوهی لشکر شام خود را فریفتند، اندکی راه کج کردند تا نفخه ی رحمانی حسین بر آن ها نوزد، تعدادی هم پیشتر از امام، باطل خود را لعاب حق پوشاندند. اما آنان که آمدند، از طفل شش ماهه تا حبیب سالخورده، چه عشقی داشتند، چه ایمانی و چه انگیزه ای! سراپا شور و شجاعت، عشق و ایثار، گوش ها را به امام و دل ها را به خدا سپرده بودند. ماندند، حتی شب عاشورا، که مرگشان حتمی شد و شهادتشان مسلم. ندای «احلی من العسل» کامشان را شیرین کرد و جمجمه هایشان را به خدا سپرد. جان و مال گذاشتند و رفتند. تا بودند نگداشتند امام و خاندان امام تنها بمانند. آیا پیاده روان اربعین هم چنینند؟ آری چونان یاران حسین، از نقاط مختلف، جویبارهای کوچک روان می شوند، با هرچه دارند به راه می افتند، جان و مال را در طبق اخلاص می گذارند، کوچک و بزرگ، فارس و عرب، مسلمان و غیر مسلمان، شیعه و سنی، می آیند تا مظلومیت حسین را پس از قرن ها فریاد بزنند. چون پروانه بر گرد حرمش و حریمش پرواز شوق می کنند. این جا هم از کودک تا کهنسال یاریگر و پیام رسان امامند. طبق های اخلاص در پیشانی موکب ها، زائران را مشق ایثار مال می دهند و حوادث گوناگون سال های راهپیمایی مشق ایثار جان. تیراندازی ها، حبس و شکنجه ها، بمب گذاری ها و اکنون بیماری ها و تصادفات همه و همه زنگ خطر است و از این ها ناجوانمردانه تر. تبلیغات زهر آگین چند شعبه، از درون خانه ها، مغازه ها. صف های نانوایی و اتوبوس ها تا تلویزیون ها، سایت ها و شبکه های مجازی که یا تخریب می کنند یا تهدید و یا تمویه! روزی از صرف هزینه ها، زمانی از بیهودگی راهپیمایی، لختی از سیاسی بودن عمل، گاهی از ایران و ایرانی دم زدن و اسلام را به عرب ها نسبت دادن و... با اندکی تأمل باید از خود پرسید آیا «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» شعاری همیشه زنده نیست؟ آیا پیاده روی ادامه ی عاشورا نیست و آیا عاشورا و موانع عاشورا هنوز ادامه ندارد؟ آیا هنوز حسین و یاران حسین مظلوم نیستند؟....
«قطره در دریا» ق ١٣ (خاطرات سفر پیاده روی اربعین)
نمادگرایی پیاده روی اربعین پیاده روی اربعین نماد حماسه ی همیشه پیروز عاشورا است. تبلور آتشی است که هرگز نمی میرد. شاید اشارت حافظ به این معنا باشد : «که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست» و این مصداق کلام رسول رحمت است : «ان لقتل الحسین حرارة فی قلوب المؤمنین لا تبرد ابدا» (همانا برای شهادت حسین (ع) حرارت و گرمایی در دل های مؤمنان ایجاد می شود که هرگز سرد و خاموش نمی شود) آیا این حرارت نمادی است از تشنگی تشنگان صحرای کربلا در برش مادی یا جلوه ای است از عشق سوزان حسین به معشوق ازلی؟ همان عشقی که سرهای سرداران به سر دار داده و مسلم ها به کوفه فرستاده و زن و بچه ی اسیر روانه ی شام کرده؟ آیا گرمای دل های مؤمنان یادآور «زان تشنگان هنوز به عیوق می رسد» است یا لبیک به «فریاد العطش ز بیابان کربلا» واقعا «بودند دیو و دد همه سیراب و می مکید خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا» نمی دانم چند تن یا چند میلیون بطری آب در بین رهروان کربلا توزیع می شود اما تجربه می گوید، هر چه آب می خوری تشنه تر می شوی!!! از ابتدای پیاده روی عطش و حرارت بی مانندی در وجود حس می کنی که شاید بیست لیتر آب هم در روز خاموشت نمی کند! . آیا این صحرای تفتیده که امروز جامه ی شهر و روستا و آسفالت و جاده پوشیده هنوز در تب لب های خشکیده و بدن های عطشان می سوزد؟ آن چه بیش از همه ی کالاها در پیاده روی مصرف می شود «آب» است آب دجله و فرات را که می بینی، جگرت آتش می گیرد، این همه آب و فرزندان پیامبر تشنه، زبان ها در کام خشکیده باشد و تو در هنگام پیاده روی، آب، آب خنگ، آبی در کنار یخ، چای، انواع شربت ها! نمی خوری تا به امامت و فرزندان و خانواده اش متشبه شوی اما گرما طاقتت را می گیرد، زلالی آب هوست را می رباید، می خوری، اما چند قدم آن طرف تر، دوباره تشنه ای! خدایا مگر خالق آب نیستی؟ سلام بر خالق آب، مگر حسین فرزند حبیب تو نیست؟ مگر آب مهر فاطمه نیست؟ مگر یزیدیان با حسین سر جنگ نداشتند؟ پس تشنگی کودکان چه معنایی دارد؟ آب رمز کربلاست، آب رمز عشق است «شیعتی مهما شربت ماء عذب فاذکرونی» آب یاد و ذکر حسین است «و من الماء کل شئ حی» آب مایه ی زندگی است و حسین همه ی زندگی. با نوشیدن هر بطری آبی همه ی این معانی به ذهن زائر هجوم می کنند «از آب هم مضایقه کردند کوفیان خوش داشتند حرمت مهمان کربلا» من هم در این سرزمین مهمانم بنوشم یا ننوشم حسین و حسینیان تشنه باشند و من سیراب آیا در فضایی نیستی که بچه ها شکم هایشان را بر جای مشک ها جا داده بودند تا از تشنگی شان اندکی کاسته شود؟ آیا فریاد «العطش» جان های آگاه و دل های بیدار و گوش های شنوا را به خود نمی خواند؟ آیا راهپیمایی اربعین هدفی جز این دارد؟ بگذار بگویند برای تفریح و خوشگذرانی می روند، برای سورچرانی می روند، با پول و امکانات ما می روند. بگویند راهپیمایی سیاسی است، بگویند جناحی و گروهی است و... مگر به اربابت تهمت نزدند؟ مگر او و خانواده اش را خارجی نخواندند؟ مگر حسین را قدرت طلب ننامیدند؟ مگر حسین را دور از عقل معاش ندانستند ، و مگر حسین را.... آری عشق ز اول سرکش و خونی بود تا گریزد هر که بیرونی بود....
نمادگرایی پیاده روی اربعین بر اساس متون گاه شماری قمری، حماسه ی عاشورا در دهم محرم سال ۶١ (ه. ق) اتفاق افتاده است. در برابر سازی این روز با تقویم هجری شمسی عاشورا برابر بیستم یا بیست و یکم مهرماه بوده است. این زمان سرزمین نینوا گرم و خشک است. افزون بر گرمای هوا، رنج های دیگری مانند غربت، همراه داشتن زن ها و کودکان، نداشتن جا و مکان و حتی سرپناهی امن و راحت، تشنگی و عطش، رجز خوانی های گستاخانه و بی حیایی دشمن، تظاهر به پوسته های دین، مانند نماز های جماعت و خواندن قرآن در عین مقابله با اصل دین و قرآن ناطق، هواپرستی، مقام دوستی و تجاهل دشمن به آیات و روایات، افزونی دشمن سر تا پا غرق در سلاح، همه ی این ها، غم های بار شده بر دل یادگار دوش نبی بود. حسین (ع) چقدر، شجاعت، حلم، تحمل و صبر دارد که همه ی این مصیبت ها را به خاطر خدا با جان پذیرا می شود. پیاده رو اربعین، در مسیر نجف به کربلا، در فصل ها و ماه های مطابق یا نزدیک به زمان عاشورا (شهریور و مهر) فقط گرما و تشنگی را می بیند و شوق دیدار مشاهد مشرفه. اما آنانی که در راهپیمایی با آگاهی بیستری شرکت کرده اند ، همه ی این رنج ها و محنت ها را به یاد می آورند، افق دیدشان گنبدهای نورانی و فکر و ذهنشان رنج ها و محنت های ارباب بی کفن. و با خود نجوا می کنند : آیا این چند قدم می تواند پاسخی کم رنگ به ندای «هل من ناصر ینصرنی» باشد؟ هر عمودی تلنگری است، هر عمودی خبر از رسیدن به قتلگاه فرزند بهترین آدمیان است، هر عمودی پلی است برای عبور از خودپرستی و هوا پرستی ، حال است و مقام، سیر است و سلوک، جذبه ی عشق است، «پله پله تا ملاقات خداست»....
«قطره در دریا» ق ١۵ (خاطرات سفر پیاده روی اربعین)
نمادگرایی پیاده روی اربعین حرکت سیدالشهدا (ع) از مدینه به سوی عراق، حرکتی نظامی نبود. دلیل این امر آن است که هیچ فرمانده ای زن و بچه را با خود به میدان جنگ نمی برد. اگرچه با علم امامت، امام از آغاز و انجام حرکت آگاه بود و انبیاء و اولیاء قبل از ایشان بر این حادثه گریسته بودند، اما چون امام برای حفظ سنت های الهی مأمور بر عمل به ظاهر است، پس، سیل نامه ها، حجت را بر امام تمام کرد و امام برای احیاء دین جد و امر به معروف پا در رکاب غربت نهاد و چون می خواست بین مردم زندگی کند و در نشر و گسترش فرهنگ اسلام و تشیع بکوشد، با همه ی هستی اش حرکت کرد. اما راه بر او بستند، کوفیان بی وفایی کردند، بر آب مسلط شد ولی آب را به روی دشمن نبست، اما چه دردناک!!! آب به رویش بستند، یارانش را شهید کردند و زن و بچه اش را به اسارت بردند. حتی اموال شخصی شان را هم غارت کردند، خیمه ها که تنها سر پناهشان بود را آتش زدند و نعره ی مستانه سر دادند. و اینک پیروان و پیاده روان حسین به ارباب تمسک می جویند، با پای پیاده، همراه با زن و بچه شب و روز راه می سپرند. در بین رهروان، کودک شیر خواره، نوجوان پسر و دختر، زن و مرد، خردسال و کهنسال، سالم و معلول و معیوب، همه در رود عظیم پیاده روان حسین جاری هستند. از اقصی نقاط سرزمین های اسلامی و غیر اسلامی می آیند، خود را به تربت یار می رسانند و لبیک می گویند. اما اینان کجا، ارباب بی کفن کجا! راهپیمایان سیر و سیراب از موهبت عاشقان حسین. پذیرایی شده با انواع نعمت ها، در زیر سایه ی کولرها، دارای عزت و احترام بی حد از سوی میزبانان، پاهایشان را ماساژ می دهند و می شویند، وسایلشان را دوخت و دوز می کنند، لباس هایشان را می شویند، گرد و غبار راه از سر و تنشان می زدایند، با اصرار به آنان آب، غذا و جا می دهند و حرمت مهمان را خوش نگه می دارند. اما «از آب هم مضایقه کردند کوفیان خوش داشتند حرمت مهمان کربلا» پیاده روی اربعین تابلویی است برجسته از مقایسه ی دو حرکت در کربلا، تا شیعه بداند بر امام چه گذشت. در آن صحرای تفتیده و گرمای سوزان تشنگی چه حالی دارد، غریب باشی اما حتی سایه بانی بر سر نداشته باشی، اسیر باشی، زخم تازیانه هم بخوری. پس رهرو عاشورا در پیاده روی باید با جان لمس کند که حسین «قتیل العبرات» است، حسین عبرت تمام تاریخ است، حسین میزان رنج ها و آلام بشر است، حسین نماد مردی و مردانگی، صبر و تحمل، عشق و عاشقی و ایثار و فداکاری است....
نمادگرایی پیاده روی اربعین پیاده روی اربعین از چند جهت نمادی از حماسه ی بزرگ و پرشور عاشورا است. عاشورا، در دل تاریخ اسلام و تشیع، آیینه ی تبلیغ و تبشیر دین است، گرچه تابلو عاشورا حماسه ای از خون و شمشیر است، اما حرکت امام از میدان بزرگ حج که کنگره ی جهانی فرهنگ اسلام است به سوی کربلا. در حقیقت انتقال فرهنگ، «الله اکبر، لک لا شریک لک لبیک» است. شرک اموی، حقیقت اسلام را زیر سؤال برده بود، تا جایی که پرده ی تبلیغی غفلت «زر و زور و تزویر» آن چنان خرد دینی را پوشانده بود که بعد از شهادت مولا علی (ع) می گفتند علی در مسجد؟ مگر علی نماز هم می خواند؟ شرک برگشتی جاهلیت خانه ی فاطمه را آتش می زند و پهلویش را می شکند تا از علی بیعت بگیرد. افتخار دوش نبی و جانشین به حق او (امام مجتبی) «مذل المؤمنین» می شود. شرک تبلیغی معاویه نه تنها سرداران آن حضرت را می فریبد که حتی به خانه ی امام هم نفوذ می کند . نفوذ سموم تبلیغی اموی حسین را خارجی معرفی می کند. آیا حسین راهی جز شهادت و اسارت برای زنده کردن دین و انجام یک کار تبیینی و تبلیغی بزرگ دارد؟ شهادت ارباب بی کفن، قبل از آن که یک رویارویی نظامی و نبرد حق علیه باطل و غزوه گونه ای باشد، یک حرکت تبلیغی و فرهنگی است برای بیدار کردن دل های خفته و چشم های غبار گرفته از عادت های روزمرگی! جهاد حسین، جهاد تبیین است، رجزهای حسین و حسینیان در کربلا، تبیین اصالت دین است، معرفی اسلام واقعی است، اسلام ناب محمدی در مقابل اسلام اموی. چه سخت است که بعد از گذشت شصت و یک سال از هجرت رسول رحمت و هفتاد و یک سال از بعثت ایشان ، فرزند رسول باید خود و پدرانش را به مسلمانان بشناساند و نسب و حسب خود را معرفی کند. به چه کسانی؟ به آنانی که برخی رزمندگان، جانبازان و شمشیر زنان رکاب پیامبر و علی بودند!!! اما چرب و شیرین دنیا دل ها را سخت و گوش ها را کر کرده بود! گندم ری، نان جوین علی (ع) را از خاطره ها زدوده بود. در نمایی و نمادی از عاشورا از پس قرن ها، پیاده روی عاشورا هم جهادی تبیینی است، تبیین حق در مقابل فرکانس های مسموم امپراطوری تبلیغی استکبار جهانی، تبلیغ دین، آزادگی و ایثار در مقابل نفوذ موج های فرهنگ جاهلی مدرن در پس خانه های مسلمانان، تبلیغ اسلام ناب محمدی (ص) در برابر صدها تلویزیون، ماهواره. سایت، کانال، نشریه و... که از سویی اسلام اموی ارتجاعی نوین شیوخ، اسلام تحریف شده ی آمریکایی و تشیع خفت بار انگلیسی را تبلیغ می کنند و از سوی دیگر قرآن می سوزانند و اسلام هراسی می کنند. راهپیمایی اربعین زنده کردن نام حسین و شعار حسین است : شهادت یا ذلت و زندگی و «هیهات من الذله» راهپیمایی اربعین، قبل از آن که سفری زیارتی، حرکتی فیزیکی و تحرکی اجتماعی یا سیاسی باشد، یک حرکت فرهنگی است، جهاد تبیین بزرگی است برای بیدار کردن دل های خفته و باز کردن چشم های بسته تا «برائت از مشرکین» در گلو خفته و محدود شده ی در صحرای عرفات را در عرفات کربلا فریاد بزنند. تا برای لحظاتی لنزهای دوربین های امپراطوری تبلیغات استکباری را به سوی خود بخوانند. هر چند ناخواسته و تحریف آمیز، اما مجبور شوند گوشه هایی از «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا » را بازتاب دهند. پس پیاده روی اربعین سرزمین کربلا همان ادامه ی عاشوراست...
«قطره در دریا» ق ١٧ (خاطرات سفر پیاده روی اربعین)
نمادگرایی پیاده روی اربعین عاشورا نماد و نشانه ی عالی «ایثار» است. بخشش، کرم، سخاوت، فداکاری، از جان گذشتگی و... در تاریخ هر ملت و قوم و قبیله ای نمونه هایی دارد. فداکردن جان و مال برای اهداف کیش، سرزمین، ملیت، قوم و طایفه، قهرمانانی را برای جوامع مختلف آفریده است. در اسلام قهرمانان لیلةالمبیت، بدر، احد، خندق، جمل، نهروان و در غیر مسلمانان هم تاریخ شاهد رشادت ها و فداکاری هایی بوده است. افرادی سخی و جوانمرد هم در تاریخ مانند حاتم طائی نامبردار شده اند. نهضت عاشورا از نظرگاه بذل جان و مال نمونه ای بی نظیر است. امام و یارانش همزمان با حرکت، از چرب و شیرین دنیا دل کندند، حتی امام لذت معنوی حج و زیارت بیت الله را هم تا انتها نچشید. در میدان هم مردان میدان، سربازان شش ماهه تا هشتاد ساله بودند که با کمترین سلاح و کمترین نفرات تا پایان، فرزند رسول رحمت را تنها نگذاشته و از بذل جان دریغ نکردند درجه عالی ایثار، وجود خانواده ها، برادران و خویشانی بود که با هم آمده بودندتا جملگی در راه حسین جان فدا کنند. پیاده روان اربعین هم مال ها را در موکب ها در طبق اخلاص می گذارند. هرکس هر چه دارد : کشاورز، محصولش را دامدار، دامش را صنعتگر، صنعتش را خانه دار، خانه اش را دیگری، وسیله ی نقلیه اش را آن که صدایی دارد، صدایش را آن که توانی دارد، توانش را پولدار، پولش را و آن که دستش تهی است، دعایش را و روی خوشش را، نثار زائران حسین (ع) می کند. و همه می دانند در این راه چون گذشته، خطرهایی چون بمب گذاری، تیراندازی تروریست ها، تصادفات و حوادث گوناگون، ممکن است وجود داشته باشد اما این جا هم خانوادگی، برادران، دوستان همه با هم می آیند و جان را آماده ی جانبازی در راه حسین می کنند. و این نماد ایثار و شهادت است.
«قطره در دریا» ق ١٨ (خاطرات سفر پیاده روی اربعین)
نمادگرایی پیاده روی اربعین پیاده روی اربعین و حال و هوای حاکم بر این ارض موعود نشانی از جوامع بعد از ظهور است. بشارت هایی که به ما رسیده و روایت هایی که در مورد ظهور حضرت صاحب الامر و الزمان(عج) آمده، حاکی از حکومت و جامعه ای است بر اساس عدل، داد، لطف، محبت، ایثار و فداکاری پیامبر رحمت فرمود : «.... سپس خداوند مردی را از من و حاندان من بر می انگیزد که زمین را پر از عدل می کند.... و ثروت را بدون شماره و محاسبه در میان مردم پخش می کند و هر کس به قدر نیازش از آن بر می گیرد....» در راهپیمایی اربعین پخش مال، ثروت و بخشش نمادی از حکومت جهانی حضرت مولا (عج) است. همه جا پر از نعمت اما نه تنها هیچکس حرص نمی زند، بخل نمی ورزد، حق دیگری را ضایع نمی کند،بلکه دیگران را بر خود مقدم می دارد و به اندازه ی نیاز استفاده می کند. توهین و تحقیر بر دیگری روا نمی دارند. حقوق دیگران را رعایت می کنند. صاحبان نعمت با استقبال زائران از موکبشان خوشحال تر می شوند، اگر یک میوه یا غذا برداری شاد می شوند و اگر بیشتر برداری خوشحالی آن ها افزون می شود. دست و دلشان آن قدر باز است که چشم بر لقمه ی میهمان ندارند. صفا، محبت، برادری، ایثار، دستگیری، آگاهی و معرفت میهمان و میزبان، پیاده روی را به قطعه ای از بهشت تبدیل کرده است. در کنار همه ی این ها، آن چه موج می زند کسب ثواب و گردآوری فضایل، نوافل و مستحبات است و آن چه نمی بینی گناه و مکروهات و محرمات است. اگر هم موردی بخواهد در این دریا آلودگی ایجاد کند، زلال دریا او را محو می کند که «النادر کالمعدوم» به تعبیری مدینه ی فاضله است و این ها جوشش خون پاک حسین (ع) است و چه درست گفت که می خواهم دین جدم را احیا کنم، سنت های نیکو را زنده کنم، بدعت ها را بزدایم و.. پیاده روی اربعین مصداق کلام ارباب است. و پهنه ی پیش از ظهور سرزمین کربلا ، آراسته به خلق و خوی محمدی (ص) و نسیمی است از مهدویت مهدی (عج)...
«قطره در دریا»ق ١٩ (خاطرات سفر پیاده روی اربعین)
گفته شد که پیاده روی اربعین نماد سه حرکت اساسی هستی است که عبارتند از عاشورا، ظهور و قیامت شناخت ابعاد پیاده روی اربعین از دیدگاه جامعه شناختی، مردم شناسی و شیعه شناسی بسیار لازم و ضروری است. متأسفانه دستگاه های فرهنگی، تبلیغی، چامعه شناسان و مردم شناسان یا به ظاهر امر توجه کرده و از عمق حادثه بی خبرند یا تبلیغات مسموم آن ها را فریب داده و با عینک سیاسی، جناحی، قومی، قبیله ای، نژادی این حماسه ی تراژدیک تاریخی را کوچک نشان می دهند و گاه آن را تخطئه می کنند. با اندکی تأمل در می یابیم که هر انسانی دو داشته ی بسیار گران بها دارد که جان و مال است. پیاده روی اربعین چیست که پیاده روان را در مرز بذل و بخشش این دو عصاره ی وجودی انسان قرار می دهد؟ انگیزه ی پیاده روان کدام است؟ محرک آنان چیست و کیست؟ کدام فرهنگ، فکر و دل آنان را آماده ی چنین فداکاری می کند؟ عامل گردآوری چنین جمعیت بی شماری کدام است؟ واکاوی چنین پرسش هایی ما را به شناخت عواملی راهنمایی می کند. شناخت این عوامل و گرایش به آن ها، کلید خوشبختی، آرامش و آسایش بشر امروز است. آن چه به نظر می رسد آن که شیعه، عاشورا، امامت و اجتهاد، عواملی هستند که هسته ی تفکر راهپیمایی اربعین می باشند. این بنده آن قدر آشنایی و آگاهی و تخصص در جامعه شناسی، مردم شناسی و شیعه شناسی ندارم که زیر ساخت علمی این حرکت را توجیه و تبیین کنم و این اهلیت می خواهد، اما مشاهدات عینی این حماسه ی بزرگ راهپیمایی ما را به شناخت هایی می رساند که بعد از این خواهد آمد. انشاءالله...
«قطره در دریا» ق ٢٠ (خاطرات سفر پیاده روی اربعین)
نهضت عاشورا دارای ابعاد گوناگونی است، یکی از مهمترین جلوه های قیام حضرت سیدالشهدا آگاهی بخشی یا به اصطلاح امروز «جهاد تبیین» است. امپراطوری تبلیغی بنی امیه قبل از شهادت آن حضرت جو تهدید و تطمیع و بعد از شهادت جو رعب و ترس، آن قدر شدید بود که نیم قرنی از رحلت پیامبر نگذشته بود که فرزندانش را خارجی، شورشی و قیام کننده علیه خلافت اسلامی نامیدند. تطمیع و تهدید معاویه نه تنها انسان های عادی که حتی خواص (سرداران امام حسن و رزمندگان و جانبازان با نام و نشان ) را هم فریفته بود. امپراطوری رسانه ای شامیان از سویی و برق سکه ها و سراب قدرت و کاخ نشینی و رفاه و عافیت طلبی از سوی دیگر پایه های دین جد امام عطشان را چون موریانه خورده بودند. رسالت امام حسین، آگاهی بخشی بود، سر فصل رجزهای دلاوران لشکر حسین معرفی خود و مرام خود بود. آنان با ذکر نسب و حسب خود، به معرفی پیامبر و علی (ع) پرداختند. و چه غم انگیز است که ۶٠ سال بعد از زدودن غبار جاهلیت دو باره فرزندان رسول رحمت افراد به ظاهر مسلمان را باید از شرک و جاهلیت بر حذر بدارند. حادثه ی کربلا دو رو دارد : تبلیغ و تبیین جهاد در راه خدا اگر تبلیغ و تبیین کارساز نشد، گریزی و گزیری از شهادت نیست. و این علت شهادت همه ی مردان مرد کربلاست. یعنی شهادت هم نوعی تبلیغ دین و جهاد تبیینی است. مگر امام صادق نفرمود : «ارتد الناس بعد الحسین الا ثلاثه» (بعد از شهادت حسین مردم مرتد شدند مگر سه نفر) ، یا به قولی پنج نفر یا هفت نفر. مرتدان مسلمان یا مسلمانان مرتد، نه کافران یا اهل کتاب. و امام سجاد با آزردگی می فرماید :در همه ی مکه و مدینه فقط بیست نفر ما را دوست دارند. اما دیری نگذشت که شهادت حسین به بار نشست و آگاهی بخشید. شاگردان امام باقر و امام صادق (ع) به هزاران رسیدند، همراهان امام رضا و کاتبان حدیث در نیشابور جمعیت عظیمی شدند و... راهپیمایی اربعین هدف مهم و رسالت اصلی اش آگاهی بخشی است. امروز هم معاویه ها و شامیان، امپراطوری رسانه ای غرب را به راه انداخته اند. اسلام، پیامبر، دین و ائمه را تحریف می کنند، قرآن می سوزانند، در منبرها خطبه می خوانند، مسجد و تکیه می سازند، تفسیر و تأویل می کنند، به تحریف و تغییر مشغولند، تخطئه می کنند. تهدید و تطمیع می نمایند، بهشت شداد ساخته اند. پس حسینیان باید در پیاده روی اربعین جهادکنند، تبیین نمایند، تا دوباره دل های آماده به خود آیند، بیدار شوند، حسینی شوند، توابین به پا خیزند و ارزش ها زنده شود. این است فلسفه ی پیاده روی اربعین...
5
23 فروردین , 1404
23 فروردین , 1404
25 فروردین , 1404
25 فروردین , 1404
30 فروردین , 1404
30 فروردین , 1404
30 فروردین , 1404
شاعر
صاحب فرهنگ جعفری
شاعر
نویسنده
پیامبر