به نام حق وباسلام
(دل نوشته های سفر حج ١۴٠۴)
«٨ _ مسجد جحفه»
می فرماید :محرم شو
می گویم محرم؟
محرم از حرمت است یا حرام؟
به احترام حج یا حرام شدن چند چیز؟
شاید هر دو.
از میقات های چند گانه، یکی از آن ها مسجد جحفه است در نزدیکی مکه.
مسجد جحفه با غدیر خم حدود ١٠ کیلومتری فاصله دارد.
وارد می شوی، غسل و وضو، این جا جای شستن و زدودن است، ظاهر با غسل و وضو و باطن با تلبیه، شعار خداشناسی، لبیک اللهم لبیک....
این جا آغاز یکرنگ شدن است و رنگ خدا پذیرفتن (صبغة الله...)
محل ریختن و کندن تعلقات است.
با غسل باید بشویی بیرون را و درون را چگونه باید پاک می کنی؟
وضو می سازی، اولین گام در بندگی.
همه یک دست و یک رنگ، آیا نشانه هایی از دو رنگی مانده است؟
نمی دانم.
شاید
سرها، آن ها هم باید در منی سفید شوند. ریخته شوند، یک دست یک دست.
می گوید :برون را آراستی، چه زیبا، سفید، رنگ پاکی ها، رنگ ایمان. رنگ بی رنگی و...
درونت چه رنگی است؟
در خود فرو می روم!!!
سعدی به روزگاران مهری نشسته بر دل
بیرون نمی توان کرد الا به روزگاران (١)
درون هم رنگ فطرت داشت، سپید سپید
به آرامی لکه بر لکه افزودیم تا دل سیاه شد، باید لکه لکه برگیریم و بشوییم با آب توبه.
توبه؟ توبه؟
آری
جحفه نقطه ی آغاز است و عرفات نقطه ی پرواز .
جحفه تخلیه است و عرفات تجلیه
جحفه وادی طلب است، باید خواست تا تو را بخواهند.
باید حرکت کرد تا تو را برکت دهند.
محرم می شوم
آیا محرم شده ام؟
محرم یعنی دل کنده، رها، عبور از خود و خودیت. عبور از «امارة به سوء»
آیا نفس دلم را نمی لرزاند؟ با پیشی گرفتن از دیگران. در وضو، در غسل، در سوار ماشین شدن، غرور محرم شدن، فخر جامه ی احرام و...
اگر این ها هوای نفس نیست؟ پس چیست؟
می گویم، من محرم شدم
می گوید، تو، تو محرم شدی یا نفست محرمت کرد؟
می گویم، او محرمم کرد،مهربانم، رحمان و رحیمم، پذیرفت مرا با همه ی آلودگی ها.
خواستم با خواسته هایش
گفت، بگو لبیک گفتم.
محرمم (با ضم میم) کرد تا محرمم (با فتح میم) باشد، تا با او درد دل کنم، اقرار و اعتراف کنم، «استغفرالله ربی و اتوب الیه» (٢) بگویم.
محرمم کرد تا ببخشدم
محرمم کرد تا فرصتی بدهد، تا خانه ی دل را پاک کنم «دیو چو بیرون رود، فرشته درآید» (٣)
و نماز مسجد جحفه
نماز وحدت ، امام سنی، مأموم ها شیعه.
و بعد از نماز، دعوت به وحدت،
در زبان
و ای کاش در دل هم بود
بوی غدیر می آید
بوی علی (ع)
بوی «من کنت مولا فهذا علی مولا...»
وحدت، وحدت
ای کاش دستوری نباشد.
ای کاش مصلحتی نباشد
آرزوی انبیاء و اولیاء، روشن بینان و روشنفکران، سید جمال، اقبال و امام (ره)، منادی وحدت 0عملی ،همه سوختند برای وحدت
آیا حاصل می شود؟
اشتراک های خدا ، پیامبر، قبله،قرآن، کافی نیست؟
به قول اقبال:
رشته ی وحدت چو قوم از دست داد
صد گره بر روی کار ما فتاد
ما پریشان در جهان چون اختریم
همدم و بیگانه از یکدیگریم
باز این اوراق را شیرازه کن
باز آیین محبت تازه کن (۴)
ادامه دارد
پی نوشت های ٨ _ مسجد جحفه
١ _ سعدی، غزلیات، غزل ۴۵٠
٢ _از اذکار توصیه شده است.
٣ _حافظ، غزلیات، غزل ٢٣٢
۴ _ کلیات اقبال، اسرار خودی
20
24 تیر , 1404
25 تیر , 1404
28 تیر , 1404
28 تیر , 1404
30 تیر , 1404
01 مرداد , 1404
01 مرداد , 1404
26 مرداد , 1404
شاعر
صاحب فرهنگ جعفری
شاعر
نویسنده
پیامبر