انجمن مفاخر فرهنگی شهرستان تویسرکان

مطالب

دل نوشته های سفر حج ١۴٠۴-٧

دل نوشته های سفر حج ١۴٠۴-٧

به نام حق وباسلام

(دل نوشته های سفر حج ١۴٠۴)

 « ۴ _ گردآوری توشه» 

گفتند توشه برگیرید، لیستس بلند بالا از نخ و سوزن تا لباس احرام، از برگه ی زردآلو تا مغز فندق و پسته، از قرآن و کتاب دعا تا جزوه ی مناسک حج، از خاکشیر و نبات تا ماسک و صابون بی بو و... و...

اندک، اندک گرد شدند، ساک و کفش و خوردنی و پوشیدنی.

گفتم این توشه، توشه ی این راه نیست، لازم است، اما کافی نيست.

مکه راه خداست، پای افزار و دست افزار خود را می طلبد. توشه ی مکه، امید، استغفار و طلب است.

طلب منزل اول است، اولین شهر عشق است.

طلب، تخلیه است، هنوز تا تحلیه و تجلیه فرسنگ ها راه است. با پر شدن ساک ها، باید ساک جسم و نفس تخلیه شود.

آیا شده است؟

نمی دانم!

باید کوشید، باید رفت، ماندن تو را به اردوی حج می برد نه سفر حج.سیاحت شرق است نه سیاحت غرب، به شرق وجودت خوش می گذرد نه به غرب روحت. 

ماندن، دیدن و غرق شدن در مظاهر تمدن جدید عربستان است که مهندسان غربی و تجهیزات فرنگی ساخته اند. از غرب آمده اند، از غرب جسم، نه از غرب روح. غرب روح باید باز تاب شرق روح باشد، شمس، شروق شرق است نه غرب غروب ، شمس از دیار شمس الشموس است نه از نیرنگستان فرنگ فسوس.شمس، شمس ایام تشریق است. 

مکه ی متجدد که کعبه اش در محاصره ی آسمان خراش ها است و زیر برج شیطان به سختی نفس می کشد. منتظر است، منتظر منجی، منتظر  «یا اهل العالم» منتظر منتقم و منتظر آزادی، آزادی از بدعت ها، جمودها، امیران و ملک های دست ساخته و دست نشانده.

کعبه منتظر اولی الامر الهی است نه آمریکایی.

کعبه منتظر تست، منتظرمن و 

آن ساعت نمایان نمی دانم منتظر چیست؟ زمان شمار ظهور است یا مراقب نور ، مراقب است مبادا روزی از کنار کعبه فریاد  «بقیة الله خیر لکم» (١) جهانی شود

آیا زمان سنج خیزش است یا مواظب فرو ریختن کاخی که بر تارکش خودنمایی می کند؟  شاید می خواهد زمان ظهور را به عقب بکشد!، شاید می خواهد از آن اوج با سلاح فوق پیشرفته، سلاح الله اکبر را خنثی کند  و شاید....

توشه ی کعبه «استعینوا بالصبر و الصلاة» است (٢) توشه ی کعبه تجلیل بقیة الله است، یعنی امتداد خدا، یعنی آخرین ایستگاه  ولایت، یعنی روح حج،  «قال تمام الحج لقاء الامام» (٣)

یعنی ظهور و بروز عدالت.

توشه ی کعبه «من عرف نفسه» (۴) است.

آیا توشه برگرفته ام؟

خود را شناخته ام؟

آیا حریف «ان النفس لامارة بالسوء» (۵) شده ام؟

هنوز نه!

هنوز بنده ی نفسم، هنوز او بستانکارانه نگاهم می کند، هنوز موی پیشانی ام در دست اوست.

پس چگونه طلب کنم؟

 چگونه داد خویش از نفس بستانم.؟

چگونه به خویشتن خویش باز گردم.؟

دستم خالی است!!!

من  « انتم الفقرا»(۶) هستم.

من.  « ما غرک برب الکریم هستم».(٧)

من،« لیطغی. ان رأه استغنی»(٨) هستم.

من، من هستم!!!

باید برهم. باید بروم. باید ببرم

از خود،از منیت، از نفس.

باید بکنم، از زمین، از آن چه مرا چهار میخ کرده است، باید زنجیر بندگی نفس را پاره کنم.

باید پیلم یاد هندوستان کند، باید دوست زنجیرم را بگیرد (٩)

باید از چهار بالش خرسندی فرو افتم. ..

من کیم؟

انبانی از نام و نان

شهوت و شهرت

غرور و خود پرستی

باید، باد بودم را بر باد دهم. 

باید طلب کنم. 

باید با خدا آشتی کنم

باید توشه برگیرم، باید در نمازم نیاز و در نیازم نماز کنم. 

 باید در رکوعم راکع و در سجودم، ساجد باشم. 

باید بر خویش قیام کنم، باید با قامتم قیامت کنم،  باید دل را بشورانم و سر را شیفته و آشفته کنم. 

باید قد قامت الصلوة را جاری کنم. 

باید الله را اکبر کنم، الله را اکبر

باید، اله ها را اصغر کنم، باید با شهاب ثاقب توبه، شیطان را ساقط کنم. 

باید بگویم «ان الحمد والنعمة لک والملک، لا شريک لک لبیک» 

باید در مکه «قولوا لا اله الا الله تفلحوا» (١٠) بگویم. 

باید مسلمان شوم

باید مسلمان شوم

باید فتحه ی آمنوا را به زیر بکشم(١١). 

باید ایمان بیاورم، ایمان، 

باید توشه جمع کنم، ذره، ذره، همانگونه که از دست داده ام خروار، خروار. 

باید از خودم عبور کنم. 

باید پرواز کنم، از فرودگاه جسم  نه از فرودگاه همدان

 از فرودگاه نفس... 

با استغناء نه با ایرباس

یا فرا می روم یا فرو می افتم 

باید بکوشم، بپرم، نمی دانم، پر پرواز دارم؟ 

نمی دانم

امیدوارم

پایان شب سیه، سپید است. (١٢)

 «والیل اذا عسعس، والصبح اذا تنفس » (١٣)

ادامه دارد

پی نوشت های ۴ _ گرد آوری توشه

١ _هود:٨۶

٢ _بقره : ۴۵

٣ _شیخ صدوق، عیون اخبار رضا، ج ٢، ص ٢۶٢

۴ _امام علی (ع)، نهج البلاغه، کلمات قصار

۵ _یوسف :۵٣

۶ _فاطر :١۵

٧ _انفطار :١۵

٨ _علق :١۵

٩ _ میررضی آرتیمانی، دیوان

١٠ _نحل : ٣۶ و به صورت روایت هم از رسول رحمت (ص) ذکر شده است.

١١ _نساء :١٣۶،آمنوا با فتحه یعنی ایمان به زبان، آمنوا با کسره ی میم  یعنی کسره در زیر بیاید یعنی ایمان با قلب و دل.

١٢ _نظامی، خمسه، لیلی و مجنون

١٣ _ تکویر :١٧ و ١٨

51