انجمن مفاخر فرهنگی شهرستان تویسرکان

مطالب

دل نوشته های سفر حج ١۴٠۴ - ۴۴

دل نوشته های سفر حج ١۴٠۴ - ۴۴

به نام حق وباسلام

(دل نوشته های سفر حج ١۴٠۴)

 «وداع» ق اول

می روم وز سر حسرت به قفا می نگرم

خبر از پای ندارم که زمین می سپرم (١)

عمر سفر به پایان آمد، حج عمره از تمتع، حج تمتع (حجت الاسلام)، عمره ی مفرده، همه را حاجی کرد.

به این راحتی، بله، به همین سادگی

اما

 « ما اکثر الضجیج و اقل الحجیج» (٢)

امام سجاد فرمود، ناله و فریاد زیاد است و حاجی کم

نمی دانم ما و من هم شامل این حکم شدیم یا نه

پایان یافت

باید رفت 

با مراسم یا بی مراسم

با خواندن زیارت وداع یا بی زیارت

اشک ها در چشم ها حلقه بسته   و خواسته یا نخواسته بر گونه ها

می غلتد.

حاجیان خداحافظی می کنند، از خانه ی خدا، از مرقد شریف پیامبر (ص)، از قبرستان غریب بقیع، از قبر گمشده ی بانوی دو عالم

از مساجد، از صفا و مروه، از عرفات و مشعر و منا

وداع تلخ است و این وداع تلخ تر

 

اما

مگر می شود از خدا، پیامبر و فرزندانش خداحافظی کرد

مگر روح مطهر پیامبر و انبیاء و اولیاء در قاب زمان و مکان ثابت و صامت هستند که با آن ها خداحافظی می کنیم. 

حتی ما به دوام جسد مطهرشان هم باور داریم

پس، آن ها ناظرند و حاضر، 

ما غایبیم، ما آن ها را ترک می کنیم

ما نباید وداع کنیم، در سفر و حضر با خدا و نایبان خدا باشیم

خدا با ماست، روح انبیاء و اولیاء با ما هستند، فرشتگان حق، همراه ما هستند

اگر بخواهیم!!! 

پس وداع معنی ندارد

ما دور هستیم وگرنه  «نحن اقرب الیه من حبل الورید» (٣)

ما می خواهیم کعبه را وداع کنیم، رسول را بگذاریم، بقیع و غریبانش را ترک کنیم

و به سر خانه و زندگی و روز مرگی مان برگردیم

برگردیم برای کاسبی، اجاره بها، کشاورزی، خرید و فروش، ساخت و ساز، جلسات و دید و بازدیدها، چک و چونه زدن برای دنیا و مافیها

و، دور از شما، غیبت ها، تکبرها، چشم و هم چشمی ها، رقابت های سالم و ناسالم،حسادت ها، حرص زدن ها و...

و در یک کلمه، اسیری دنیا، 

اما مگر دنیا بد است، نه، مزرعه ی آخرت است

اما، دلبستگی اش بد است، از خدا و رسول غافل شدن بد است

 

چیست دنیا از خدا غافل شدن

نه قماش و نقده و میزان و زن

مال را کز بهر دین باشی حمول

نعم مال صالح خواندش رسول

آب در کشتی هلاک کشتی است

آب اندر زیر کشتی پشتی است (۴)

 

پس اگر اهل دنیا باشیم ولی غافل نباشیم، وداع معنی ندارد

می گوید

مگر می شود خدا و رسول را در مکه و مدینه گذاشت و برگشت

مگر می شود بی خدا و رسول زندگی کرد 

اگر بشود، باید وداع کرد 

باید گذاشت و گذشت 

وداع ویژه ی قاب زمان و مکان است 

لامکانی و لازمانی، وداع نمی شناسد

ما باید  «یؤمنون بالغیب» باشیم

ادامه دارد

36