به نام حق وباسلام
(دل نوشته های سفر حج ١۴٠۴)
«١٢ _ طواف» ق سوم
راستی یادم آمد، طواف همچون «سانتریفیوژ» است، می چرخد و می چرخاند تا ناخالصی ها را جدا کند، هفت دور، هر دوری حدود ٢٠٠ تا ١٠٠٠ متر.
راستی بین هفت عضو نماز و هفت دور طواف و سعی ارتباطی وجود دارد؟
می چرخی و می چرخاند تا هوی ها را از سرت بیرون کنی، از کف هایت اعمال ناروا را، از زانوهایت توان کژی ها را، از انگشتان پاهایت کجروی ها را.
و قلبت باید به سوی کعبه باشد، این هفت اندام تابع قلب یا به عبارت بهتر تابع دل هستند.
از آن سو، قلب به سوی کعبه، و از این سو تخلیه هواها و هوس ها، پاک کردن اندام ها، بیرون ریختن آلودگی ها.
و باید لباست دوخت نداشته باشد تا راحت تر تخلیه کنی و به سوی تحلیه و تجلیه بروی.
از آن سو قلب و دل نور می گیرد و از این سو ظلمت تخلیه می شود. پمپاژ نور و تخلیه ی ظلمت، هفت دور، هر دوری مخصوص یک عضو
ایمان تصدیق به قلب است و عمل به ارکان، پس قلب و ارکان که پاک شوند، ایمان وارد می شود «دیو چو بیرون رود، فرشته درآید».
در پایان هر دور باید در مقابل حجرالاسود، ایمان تازه کنی :الله اکبر، الله اکبر، الله اکبر
و در پایان هر دور، یک تکبیر، یک بیعت ، یک لبیک
و من می گفتم :
اشهد ان لا اله الا الله
اشهد ان محمدا رسول الله
اشهد ان علیا ولی الله
تا دور هفتم که باید جدا شوی،
کجا، نزدیک به مقام ابراهیم خلیل الله.
و پشت مقام به نماز ایستی، حال که ناخالصی ها را دور ریختی باید پاک پاک به درگاه رب جلیل، خضوع و خشوع کنی، و سمت حق بایستی.
به خدا چه خواهی گفت : بسم الله الرحمان الرحیم
آیا در طواف رحمان و رحیم بودی؟ یا دست ها، سینه ها و پاهایی را آزردی؟
از خدا یاری جستی، یا از زور بازو؟
مغضوب بودی یا محبوب؟
نکند با طوافت در صف «ضالین» قرار گرفته باشی؟
باید سوره ی کافرون بخوانی «قل» « یا ایهاالکافرون» گفتی؟
صف خود را جدا کردی، در سمت درست تاریخ ایستادی، کافرون زمانت را شناختی؟
از مرکز زمین با صدای رسا گفتی :
آن چه را شما می پرستید من نمی پرستم.
و می دانم
شما هم باورها و اعتقادات مرا نمی پرستید
یعنی راهمان جداست
با مذاکره و گفتگو اختلاف ما برطرف نمی شود.
مؤمن، باید بداند آنان گاه دم از اسلام ، انسانیت، حقوق بشر، عدالت می زنند، دروغ می گویند.
پس در کنار کعبه باید ایمان تازه کنی، دشمن شناسی بیاموزی،
این است راز طواف و نماز طواف
شاید این است.
باید بیایی تا لمس کنی، دریابی و در(با ضمه ی دال) یابی.
باید ایمانت را مزمزه کنی
باید در چرخ گردان طواف بگردی، بگذاری، نثار کنی، تا کف ها و ناخالصی ها جدا شود.
تا حباب ها و شبه حباب های نیایش ها و ستایش ها، دعاها و زیارت ها، ریاها و تظاهرها، نمازها و روزه هایت به کناری روند.
این است طواف
و حقیقت طواف
می گوید :قیاس به نفس می کنی.
دل ها پاک، است، همه به دور خانه می گردند.
می گویم :نشنیده ای «ما اکثر الضجیج و اقل الحجیج» ( ٣)
کاش چنین باشد، همه حاجی شوند.
باید نماز کنی، نماز طواف، پشت مقام ابراهیم (ع).
به ابراهیم اندیشیده ای؟
ابراهیم که با آزر مجادله کرد (یعنی دین قوم و خویشی نمی شناسد، پدر و فرزندی نمی شناسد، این از ما است و آن نیست، نمی شناسد)
ابراهیم که بت ها را شکست (بت های اطرافت، بت های زندگی ات را شکسته ای؟)
ابراهیم که در آتش رفت
ابراهیم که آقازاده را قربانی کرد
ابراهیم که در وادی غیر ذی زرع، زن و فرزند رها کرد (یا بخاطر زن و فرزند آتش خریده ایم)
چون در کنار مقام ابراهیمی باید ابراهیم گونه شوی.
بله حج دشوار است، آدم می خواهد، سوختن و گداختن است، هتل نشینی و بازارگردی نیست.
حج، حج است.
ادامه دارد
24
24 تیر , 1404
25 تیر , 1404
28 تیر , 1404
28 تیر , 1404
30 تیر , 1404
01 مرداد , 1404
01 مرداد , 1404
26 مرداد , 1404
شاعر
صاحب فرهنگ جعفری
شاعر
نویسنده
پیامبر